دلم خیلی گرفته ...من تک فرزندم یادمه از بچگی همش تنها بودم خونه عموم ک سه تا دختر ده سال بزرگ تر از من داشت میرفتم اونجا و اونا رو خیلی خیلی دوس داشتم و یکیشو مثل خاهرم میدیدم ب حدی دوسش داشتم همهههه حرفام و درد دلام با اون بود وخیلی وابسته اش بودم الان من ازدواج کردم. دختر پنج ساله دارم دختر عموم هم دخترش تازه تازه نامزد کرده ولی چن ساله خیلی خیلی سرد شده طوری ک خونه خریدم نیومد حامله شدم ی زنگ نزد حالمو بپرسه کلا دلم ازش خیلی شکسته و بعضا خیلی ناراحت میشم ک من اونو مثل خاهر بزرگم میدونستم چرا ....
گرفتاریا زیاد شده
اشکال نداره عزیزم زندگی ها الان خیلی سخت شده همه درگیر مسایل خودشونن
مطمعنن یا وقت نمیکنه یا خیلی حسوده🤔
قبول میکنم همه گرفتاری دارن ولی اینقد گرفتهر ک نشه ب خاهر ی زنگ زد نه ماه؟ همه چی ب الویتا بر میگرده افسوس میخورم ب جایگاهی ک بهش دادم ...حذفش کردم از زندگیم ولی ی جای دلم بد جور ناراحتم
می‌دونم که تنها بودن خیلی سخته هر کسی جایگاه خودشو برای آدم داره وما همیشه به کسی مثل خواهر احتیاج داریم چون حرفایی هست که نمیشه به همسر وبچه ویا حتی مادر گفت ..ولی شما میتونی یه دوست خوب برای خودت پیدا کنی کسی که بتونه برات خواهری کنه..برات آرزوی خوشبختی ودل شاد دارم
در ضمن این برات درسی باشه که فرزندتو تنها نذاری واگه مشکل مالی ندارید حتما براش یه خواهر بیار
منم خواهرم بهم کاری نداره دخترعمو ک جای خود
بزرگ ترین کمبود زندگیم نداشتن خاهر هستش ...ی حسرتی ک تا اخر عمرم باهامه کسی ک حرف دلمو بهش بگم باهاش بخندم گریه کنم ...دلم ب دخترم خوشه ک بزرگ شه رفیقم میشه
من خودم سه تا خواهر کوچکتر از خودم دارم ولی ازشون دورم وخیلی دیر به دیر میبینمشون ..اولا که اومدم این شهر خیلی تنها بودم اما بعد رفتم کلاس و باشگاه و...وچندتا دوست که اخلاقشون با من سازگار بود پیدا کردم الان روحیه خیلی بهتری دارم وشادترم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
