عزیزم.من تجربه کاملا مشابه شما رو دارم . ولی به جای جاری کوچیکه خواهرشوهرکوچیکه این نقش رو بازی میکنه !!!
یکی دو دفعه با اعصاب خوردی و دعوا با همسر رفتیم خونشون. و همسرمم خیلی ناراحت شد و تا مدتها باهام ناراحت شد. دلیلشم این بود که میگفت اصلا در شان تو نیست که با کارای اونا ناراحت بشی! و من توقعم ازت بیشتره و این حرفا...
از این به بعد دیدم واقعا این دعوا و ناراحتی که بین من و همسرم پیش میاد فقط اونا رو خوشحال میکنه و اصلا هرزشش رو نداره. ما که سالی 2_3 دفعه بیشتر نمیریم شهر مادرشوهرم اینا. تصمیم دارم این چن روزی که اونجام اگه جایی دعوت شدیم با همسزم برم و فقط رضایت و خوشحالی همسرم مد نظرم باشه.
خونه این خواهر شوهره هم میرم میشینم ور دست همسرم. آخرم پا میشم میام خونه. خوش و خرم...
من راه شما رو رفتم و پشیمون شدم.