سلام خانمامن شوهرم لباس فروشی داره واین یک ماه من میرم کمکش خیییلی خستگی داره بعد امروزبعدازاین همه وقت خوابیدم تا12ولی سوهرم خواب بودهنوز منم رفتم ی دوش گرفتم و صداش کردم ک املت میخوری گفت ن گفتم من حال ندارم غذادرست کنم رفتم املت درست کردم صداش زدم بیابخورگعت نمیخورم منم خودم خوردم بعداومدمیگه ی چیزبیاربخورم گفتم چی مثلامیگه هرچی گفتم خب دریت بگو گعت اصلانمیخوام زنگ میزنم رستوران زنگ زد واسش غذابیارن گعت واسه توخم سفارش بدم گفتم ن....