دقیقا یکسال و نیمگی خودش داشت کنار میذاشت که مریض شد شوهرم گفت این باز براش یه تسکینه فعلا نگیر و همون شد که تا دوسال و نیم نتونستم بگیرم!!! دیگه عقلش میرسید.
اول گفتم دکتر گفته قبول نکرد. بعد گفتم با یه چیز دیگه عوضش کنیم اونو گرفت و باز پستونکشم خواست. سعی کردیم گمش کنیم خود وروجکش پیداش کرد! دیگه دستمونو خوند.
یه بار مهمونی رفتیم واقعا جا گذاشتیم اومدیم خونه انقدر گریه زاری کرد که گشتم یکی از پستونکای قدیمیشو بهش دادم. سعی کردم در طول روز خسته اش کنم که شب خودش خوابش ببره نشد بدون پستونک بیدار میشد اصلا خوابش عمیق نمیشد...
خلاصه یه روز با خودم آوردمش سر کار پستونک نیاوردیم. بهونه بهونه بهونه که میخوام بریم بخریم. رفتیم بقالی گفت نداریم که! اومدیم باز بهونه بهونه... دیگه تسلیم شدم رفتیم داروخونه. دختر من پستونک ارتودنسی میخورد. خدا خیرش بده خانوم داروخونه ای اینکاره بود قشنگ موضوع رو گرفت! واقعا ارتودنسی سایز بزرگ نداشتن گفت فقط از این گردها داریم اونم سایز نوزادی نشونش دادیم گفت باشه همینو میخوام! گرفتیم بهونه اش برید ولی خب اصلا باهاش حال نمیکرد مخصوصا که فرداشم رفتیم دیدن یه نوزاد و دقیقا از همون پستونک گرده دهن بچه بود یه جورایی بهش برخورد خودشو بزرگ حس میکرد!
ولی بازم روش زیاد بود همونو به هر بدبختی شده میخورد و البته همه پستونکاشم با دندون سوراخ میکرد. منم از همین فرصت استفاده کردم روز اول یه ذره سوراخشو فقط بزرگتر کردم توش پر آب دهنش میشد بدش میومد. روز دوم یک میلیمتر از سرش قیچی کردم دو روز بعد یک میلیمتر دیگه و همینطور هر روز یا دوروز درمیون یک میلیمتر قیچی کردم هی گفتم ای وای پاره شده! باز گفت بریم یکی دیگه بخریم گفتم دیدی که نداشتن فقط برای نی نی ها دارن. خلاصه به همین روش بالاخره موفق شدم!!!