خسته ام از دعوا

عزیزم ببین شما الان درگیر مشکلاتی تازه زایمان کردی و بدنت دریای هورمونهاست ممکنه افسردگی بعد از زایمان داشته باشی با همسرت مشکل داری و ناراحت و احساساتی هستی سنت کمه و تجربه‌ای نداری بهم ریختی و احساساتی هستی نمیتونی خوب فکر کنی تصمیم بگیری طبیعی هم هست سعی کن تا جایی که میتونی به خودت آرامش بدی از مشاور کمک بگیر اگر بیرون نمیتونی بری اینترنت که داری مشاوره‌های تلفنی رو سرچ کن از خانواده یا دوست‌های امین و خوبی که داری کمک بگیر و بخواه که کنارت باشن چه از نظر کارها بهت کمک کنن چه از نظر روحی، تا فرصت پیدا کنی جدا از همسر و بچه‌ت برای خودت وقت پیدا کنی به خودت توجه کنی و برسی شما خیلی راه پیش روته هنوز خیلی خیلی جوونی هرچند که مادری و همسری جنبه‌های خیلی ارزشمند زندگی یه زنن زندگی یه زن جنبه‌های دیگه‌ای هم داره که باید به عنوان یه انسان رشدش بده اگر شما همه وجودتو خلاصه کنی تو همسرت اگه همسرت دو هفته به هر دلیلی حوصله نداشت و بهت توجه نکرد احساس میکنی زندگیت به آخر رسیده. بارداری و تولد بچه جدید برای مرد هم سخته شاید اون هم هنوز نتونسته خودش رو با شرایط جدید وفق بده شما سعی کن حتما از جهت روحی به خودت برسی در گام اول بعد بتونی با چشم باز در مورد بقیه مسائل تصمیم بگیری

👏👏👏👏👏👏خیلی قشنگ توضیح دادید شما مشاور هستید

بازم حواست باشه

ممنون. 

ن من مهندس هستم مدرک مشاوره هم ندارم. اما ب روانشناسی و مشاوره خانواده علاقه دارم و بیشتر بخاطر زندگی خودم این مباحث رو دنبال میکنم 

ببین تنها دلیلش که اینطوری شده اینه که تو زیادی دورو برش بودی نازشو کشیدی و ... خیالش راحت شده که همیشه هستی هر رفتار زشتی هم کنه اخرش تو برمیگردی و مهربون میشی 

بعضی مردا واقعا اینجوری‌ان که مثل سایه‌ان دنبالشون بری ازت فرار میکنن فرار کنی میان دنبالت 

دیگه احساسات به خرج نده نترس هم که سردتر میشه و فلان 

به خودت برس 

برای خودت سرگرمی درست کن وقتایی که میاد خونه خودتو مشغول اون کن 

مثلا درس بخون بگو میخوام ادامه تحصیل بدم 

یا کار تو خونه بگیر 

هر چیزی که باعث بشه وقتی میاد اصلا نزدیکش نشی ولی نشون بدی شادی حالت کاملا خوبه و اعتماد به نفست بالاست 

با دوستات یا فامیل هم سن خودت برو تفریح استخر و سینما و ... بزار فکر کنه بدون اون هم کاملا خوشبختی اون موقع میشینه سر جاش و درست رفتار میکنه

😂😂من خودم خیلی ذوق میکنم 😂

خوب همین که میدونی دلیلش چیه خیلی عالیه حالا میتونی تصمیم درست بگیری و همه چیو بهتر کنی 

قرار نیست عصبانی یا دلخور به نظر بیای 

فقط باید بدون اینکه اونو لحاظ کنی برای خودت شادی درست کنی 

برای یه مدت فکر کن که رفته سفر و نیست تویی و بچه‌ات زندگیتو بساز

باید دلیلی برای کارش وجود داشته باشه. مگر اینکه همسر شما مریض روانی باشه! 

‌ چیزی وجود داره توی رفتار شما ک تا این حد بار منفی براش داره. اونو پیدا کنید. چند ساله ازدواج کردید؟ از کی این محبت نکردن ها ب نظرتون اومد؟ 

زود بچه دار شدن تصمیم هردونفر بود،؟

بهرحال حرفای ایشون چیزی بیش از ی مشکل ساده ست. شاید شما قبلا فکر می‌کردید آشتی کردید اما ایشون نتونسته از ذهنش پاک کنه و با اومدن بچه علاوه بر اینکه استرس‌ش هم بیشتر شده دیگه نمیتونه روی رفتارهای شما چشم پوشی کنه و تبدیل ب ی کینه عمیق شده 

من نمیگم مشکل فقط شمایید قصد بنده کمک ب شماست. و اعتقاد دارم هرکسی فقط میتونه رفتار خودس رو تغییر بده ن دیگری رو. 

توی این موارد بهتره توی محیط آروم بدون اینکه ازش تقاضایی داشته باشید یا بگید فلان مارو برام بکن، فقط دلیل حس و حرف و کارش رو بپرسید. بگید چرا از هم دور شدیم؟ و مطمئن‌ ش کنید هر حرفی بزنه درکش خواهید کرد. شاید دفعه اول و دوم جوابی نده اما ب مرور ب شما اعتماد میکنه و حرفش رو میزنه. 

ماها آدمیم و قطعا دوس داریم ب کسی حرف بزنیم. اجازه بدید ایشون راحت بتونه بهتون اعتماد کنه 

امیدوارم مشکلتون با صحبت حل بشه.. بجه ای ک شما دارید باید توی محیط محبت آمیز و عاشقانه بزرگ بشه. این حق رو ازش نگیرید. موفق باشید