بسيار اهميت دارد كه يك نكته در اين رابطه درك شود: انسان هرگز نمي توانند از س ك س
جدا باشند. آن نقطه ي اوليه و آغازين زندگي انسان است: انسان از آن زاده شده است.
جهان هستي انرژي آن را به عنوان آغاز آفرينش پذيرفته است.
ومردان "مقدس" شما آن را گناه آلود مي خوانند.... چيزي را كه خود جهان هستي يك گناه
نمي داند! اگر خداوند س ك س را گناه بداند، بنابراين در اين دنيا هيچ گناهكاري بزرگ تر از
او نيست! در تمامي كائنات، گناهكار بزرگتري از او وجود ندارد!
گلي را مي بينيد كه مي شكفد. آيا هرگز درنظر داشته ايد كه شكوفايي گل عملي
شهوت آميز و عملي جنسي است؟
وقتي كه گل مي شكفد چه روي مي دهد؟ پروانه ها روي آن مي نشينند و گرده هايش را،
اسپرم sperm آن را، به گلي ديگر حمل مي كنند. طاووسي بسا شكوه تمام مي رقصد،
شاعري برايش ترانه اي مي سازد، قديسان نيز در موردش سرشار از شوق مي شوند
_ ولي آيا آنان آگاه نيستند كه آن رقص نيز جلوه اي آشكار از شهوت است، كه در
اساس يك عمل جنسي اسست؟ طاووس براي اين مي رقصد تا به معشوقه اش اظهار عشق
كنسد. طاووس معشوقه اش را، زوجه اش را مي خواند. مرغ پاپيل papiha مي خواند،
فاخته مي خواند‘ پسري به نوجواني مي رسد‘ دختري كوچك، زني زيبا شده است.... تمام
اين ها بيان هايي از انرژي جنسي هستند. اين ها تماماً تجليات متفاوت همان انرژي هستند.
تمام اين ها بيانات و تجليات نيروي جنسي هستند. تمام زندگي ها، تمام جلوه ها و
شكوفايي ها اساساً جنسي هستند.
و مذاهب و فرهنگ ها در مخالفست با اين انرژي جنسي است كه در ذهن هاي انسان ها
زهر مي ريزند. آنان مي كوشند تا انسان ها را درگير جنگ با اين نيرو كنند. آنان
انسان ها در اين جنگ هبا انرژي اساسي خودشان درگير كرده اند و بنابراين انسان ها
تباه شده اند، رقت انگيز شده اند، از عشق تهي گشته اند، كاذب و بي هويت شده اند.
بخشی از کتاب , از س ک س تا فرا آگاهی "اوشو"