پدر و مادر همسرم به شدت از بچه هاشون توقع کمک مالی دارند بچه ها هم هیچ کدوم وضع مالی مساعدی ندارند خود ما الان تو کار خودمون موندیم همسرم ساعت های طولانی کار میکنه من هفته های آخر بارداریم خانواده همسرم تا دو هفته پیش یه تماس نگرفتن بگن حالت خوبه چیزی نمیخای بعد از دو هفته پیش شروع کردن زنگ زدن که به زبون بی زبونی در خواست پول کنن . بعد همسرم چون نمیتونه کمکشون کنه به شدت به هم میریزه زندگیمون میشه جهنم توی این روزای بارداری مه باید آرامش داشته باشم آنقدر گریه کردم که نگو دلم خیلی پره....... از دیروز دارم فکر میکنم زنگ بزنم بهشون مودبانه بگم بابا به خدا هر بار که شماها اینجوری میکنید زندگی بچه هاتون به هم میریزه، کسی راه بهتری سراغ داره؟ چی کار کنم از دسته این جماعت بی ملاحظه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بهترین راه اینه که هزینه جدید بتراشی که این چند روز پول نره اونور، اگه پول تو دستشه به سرعت بگو اطاق خصوصی میخوام بیمارستان، این داروی تقویتیو میخوام، چند بسته پوشک بیشتر میخوام
پدر و مادر شوهر منم همینطورن .. تازه توقعم دارن برم براشون خونه تکونی .. من نتونستم بهشون بگم .. نمیدونم چرا . حتی خواهر شوهرم ک تو خونس از شوهرم پول میگیره با اینکه سر کار میره . سعی میکنم ندید بگیرم . واقعا درکش برام سخته . همشم میگه پسر بزرگ کردم برا همین ولی فقط شوهر من برادر شوهرمو بهش خونه دادن ماشین دادن ساپورتش میکنن با اینکه ۱۰ سال بزرگتر شوهرمه فقط ب این دلیل ک اون گناه داره و شوهر من دستش ب دهنش میرسه ... من سعی کردم توجه نکنم ولی ....