آبیه خکشگله.دلم برات خ میسوزه زندگیت و مادرت داغونم کرده از صب که خوندم تاالانه فقط بتو فک میکنم .میگم خدایااا یک مادر چجور میتونه بچشو با خاطرات بد ول کنه بره.از ی ورم میگفتم انشالله شوهرش خوب باشه اونم که اومدم تاپیکهاتو خوندم باز از سرم آب جوش ریخته شد .