میفهمم
ازاول تااخرتایپکش فقط میخوندم که یکی بپرسه بچه هات بادوریت کناراومدن بیینم حال اون بچه ها چیه الان
ولی گاهی تودعوای بزرگترهابچه هاداغون میشن بیشتراسترس میگیرن تاتوی عالم بیخبری الان پیش مامان بزرگشونم شایدبهترباشه تاتوی یه محیط پرتنش که پدرشون مادرشونا چاقو بزنه کتک بزنه
کلا این دوتابچه خیلی مظلومن واصلا نمیشه چیزی گفت ولی شرایط یکی ازیکی بدتره
مگراینکه مرده واقعاسرش به سنگ بخوره وبخاطربچه هاش باخودش عهدکنه دیگه خطانکنه بازهم حقش نیست این خانم گذشت کنه ولی اونموقع مادریودرحق بچه هاش تمام میکنه ولی خب ظاهراکع شوهرش خودش گفته نمیخوام زنم برگرده وخیلی هم بهش بدنمیگذره مرتیکه