هرقدر سطح انتظارت از آدم ها پایینتر
باشه، آسوده تری؛ به قول نادر ابراهیمی:
از هیچ، به قدرِ هیچ باید خواست و نه بیشتر
سلام و صبح بخیر
دیروز من☺️
🍁ساعت ۸ از خواب بیدار شدم ،همسرم رفته بودن سرکارشون ،روتینمو انجام دادم، نیم ساعتی کتاب خوندم.
🍁خریدهای روز قبل رو باید جمع و جور میکردم.
🍁لوبیا سبز ها رو خورد کردم و شستم و گذاشتم آبشون رفت و سپس بسته بندی فریز کردم.
🍁اسفناج ها رو هم پاک کردم ،خورد کردم شستم و مقداریش آبپز و مقداریش هم بصورت خام فریز کردم.
🍁بچه هام بیدار شدن،دست و روشون رو شستم و لباسشون رو عوض کردم و باهم صبحانه خوردیم.
🍁میوه ها رو شستم و خشک کردم و گذاشتم توی یخچال.
🍁برای نهار لوبیا پلو با گوشت درست کردم.
🍁آبچکون رو خالی کردم و یکم ظرف شستم.
🍁تخت و اتاق بچه ها رو تمیز و مرتب کردم.
🍁هال و پذیرایی و آشپزخونه تمیز و مرتب شد.
🍁سطلهای زباله رو خالی کردم و شستم و وقتی خشک شدن مشما کشیدم.
🍁سالاد درست کردم و یکم هم با بچه هام بازی کردم و وقت گذروندم.
🍁همسرم اومدن و نهار آوردم و خوردیم و جمع کردم.
🍁تلاش کردم بچه ها رو بخوابونم اما بی نتیجه موند و نخوابیدن.
🍁پاشدم و ظرفها رو چیدم ماشین و بزرگ ها رو هم با دست شستم.
🍁شلغم و چغندر شستم و گذاشتم بپزه.
🍁یکم به داشتم گذاشتم روی بخاری بپزه.
🍁خریدهایی که ظهر همسرم انجام داده بودن رو جابجا کردم.
🍁میوه ها رو شستم و خشک کردم و گذاشتم یخچال.
🍁ظرف گردوها خالی شده بود، گردو شکستم و پرش کردم.
🍁شام مهمون یخچال شدیم .
🍁ظرفها رو چیدم ماشین و روشنش کردم.
🍁روتین پوستیمو انجام دادم و یکم اتاق خواب رو منظم کردم و ساعت ده و نیم خاموشی زدیم.