سلام دوستان شب همگی به خیر باشه ⚘⚘⚘⚘
بیداری ساعت ۶:۴۵ صبح ✅
خودم و دخترم رفتیم مدرسه ✅
۲ زنگ آخر ورزش داشتم ساعت ۱۰ از مدرسه رفتم بانک کارت عابر بانکم رو تعویض کردم ✅
ساعت ۱۱:۳۰ رسیدم خونه ✅
پسر بزرگم رو بردم مدرسه و دخترم رو آوردم ✅
پسر کوچیکم با زنداداشم برگشت خونه ✅
نماز ظهر و عصر خوانده شد ✅
همسرم رفت تهران به خواهرش سر بزنه ✅
نهار از پیتزای دیشب مونده بود گرم کردم و خوردیم ✅
ظرفها رو جمع و جور کردم ✅
کمی خوابیدم ✅
با بچه ها رفتیم دنبال پسر بزرگم ✅
رفتیم خونه همکارم سوسیس و کالباس خانگی سفارش داده بودم تحویل گرفتیم ✅
تا رسیدیم خونه ۷ بود ظرفها رو شستم ✅
آشپزخانه رو جمع و جور کردم ✅
نماز مغرب و عشا خوانده شد ✅
جابجایی آبلیمو و آبغوره و سبزی قورمه هایی که خواهر شوهرم داده بود همسرم آورده بود ✅
بسته بندی نان هایی که همسرم خریده بود ✅
شام ماکارانی خوردیم ✅
شستن ظرفهای شام ✅
دیگه هیچ کاری نکردم انرژی نداشتم بقیه کارها بمونه برای فردا باید تمیزکاری انجام بدم و کلی کار دیگه .
پفک هندی و پفیلا رو باید آماده می خریدی پفک و چیپس می ریختی تو ظرفای تک نفره با هر تمی که دوست داشتی
ساندویچم کالباس میدادی لااقل استرس ایا رو نداشتی روز پر کاری داشتی
شما بارداری به خودت سخت گرفتی
حالا امروز حسابی استراحت کن خستگی در بره
خداقوت بانو 🌹
سلام، یه روز پرکار دیگه😭😭😭صبح بعد روتین، تا چای اماده شه،همسرم نون خریدن و من روتینمو انجام دادم،ابچمونو خلوت کردم یه سری ظرف خشک شد رفت تو کابینت. صبحانه خوردیم،ریلکس کردم چون امروز نهار داشتم و خونمون ترکیده بود،که مامانم گفت بعد از ظهر با خاله هام میان اینجا. منم شروع به کار کردم وسطاش به پسرم صبحانه دادم. رخت خوابا جمع شد،خونه مرتب شد. کلی زباله ی تر و خشک رفتن بیرون. تراسو شستم. ظرفایی که از دیشب بود و صبحانرو شستم. یه سرویس شستم. با پسرم رفتیم حموم، یه سری لباس با دست شستم. یه سری ریختم لباسشویی پهن کردمشون. قبل حموم وسایل سالاد ماکارونی رو گذاشتم بپزه، بزگشتم اماده کردم،فقط مونده ماکارونیشو بپزم و سس بزنم. دوباره سینک پربود شستم. نهار گرم کردم خوردیم. باز کلی ظرف جمع شد شستم. زعفرون سابیدم،یه ذره حلوا درست کردم. ظرفای اونم شستم. الان مسواک زدم و صورتمو شستم. پسرمو بخوابونم. ظرفامم امادس. منتظرم شوهرم میوه رو بیاره بشورم.
اخرین باری که یکی اومد خونمون مهمونی برمیگرده برا ۱۳ به در
البته خواهرم میادا ولی اون که مهمون نیست
همونم مادرشوهرم ۱۳ به در اومد خونمون میگفت ما که سالی یه بار میایم خونتون منم نگاش کردم فقط نگفتم بیشتر بیا 😁
خداییش من هیچ وقت اماده ی مهمون نیستم خونه منفجره بیشتر اوقات
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
