ای بابا خواهرمن
من چی میگم تو چی میگی😁 منم فقط سکوت کردم و ریختم تو خودم
غصه خوردم و گریه کردم
2روز مونده به زایمانم،.به خاطر فشار عصبی تشنج کردم...نمیرم خونشون، ولی چون نمیرم خونشون، از شوهرمم توقع ندارم بیاد خونه مامانم...یعنی اگه نیاد خوشحالترم...چون بعدش عذاب وجدان میگیرم میگم چطور این اومد خونه مامانم، ولی من نمیرم خونه مامانش...درسته زجرم دادن، ولی بازم به نظرم نامردی و بی انصافیه که اون بیاد خونه مامانم
ولی من به دلش اهمیت ندم و نرم... ولی اگه دیدی شوهرت واقعا از اینکه بری خونه مادرش خوشحال میشه، برو ولی سرسنگین باش و گرم نگیر باهاشون، زیاد حرف نزن تا زمانیکه برگردین خونتون