عذرخواهی لفظی نه ولی توی عملش نشون داد
خیبی ی دندس
منم ازاون بدترم....ببین دراوج عصبانیت میشکونه ولی یک دقیقه بعداروممیشه وساکت ساکت...
میگهوقتی داغ کردم جوابمونده..
منم نمیتونستم چون درست نمیشناختمش وجوابشومیدادم منم خیلی ناجورعصبانی میشدم همدیگه روخیلی میزدیم..
ولی بعدایکم بهترشدمثلادعوامیکردیم بعدازیک ساعت پامیشدمیرفت ازبیرون خریدمیکردغذامثلاجوجه میزاست میومدمنت کشی توروخدابخور...ولی مگه میشدببخشمش..
الان بخاطردخترم همش کوتاه میام.ولی من ادمی نبودم زیربارزوربرم بخاطردخترم کوتاه اومدم...
ولی باخودم عهدکردم یک باردیکه این ماجراپیش اومدتهدیدم وعملی کنم
البته تواین سه سالی که ازدواج کردیم چندباردعوای اساسی کردیمکه ازوقای دخترم بدنیااومدخیلی کمترشده خودش انگارفهمیده...مثلاوقتی بحث میشه سکوت میکنه
روی ی جیزم حساسه موقعی که خوابیده نبایدبرم سمتش وگرنه قاطی میکنه....
منم فعلاکاری به کارش ندارممگه اینکه ازحدبگذرونه بدحالشومیگیرم..نه لفظی نه فیزیکی....مالییییی😤تابفهمه هرجیزی عوض داره
البته امیدوارم پیش نیاد