سلام.من و شوهرم همدیگر رو خیلی دوس داریم رفتارش ۷۰ درصد خوبه ی پسره ۵ماه دارم.ظهربردیمش حمام.وقتی اومدیم بیرون کلاه سرش گذاشتم .شوهرم بغلش کرد کلاش افتاد دید موهاش شکسته.دستشو خیس کرد موهای بچه رو خیس کرد تا صاف بشه من خیلی اروم گفتم روی موی خیس کلاه نمیزارم سرش خونمون خیلی سرده سرما میخوره یهو بی دلیل عصبانی شد کلاه رو پرت کرد گفت هرگهی میخای بخوری بخور.البته بواش گفت.منم رفتم اتاق بعداوندم نیمرو درست کنم و نهاری که پخته بودم نخورم.اونم اومد نیمرو رو خاموش کردخلاصه گفت چرا اینجوری میکنی منم گفتم میخام همون گهی رو که گفتی بخورم داد کشید
بقیشو تعریف نکن طاقت ندارم😨
این خفه شدنش کجا بود
خوب بعدش
گفت من کی گفتم گه بخوری گفتم فک کردی کرم .دیگه دوتامون داد میکشیدیم یهو قاطی کرد اومد جلو منم بچه بغلم بود گلوم رو گرفت فشار دا که رد دوتا ناخوناش مونده داد میزدمن کی گفتم گه بخوری من اصلا بهت این حرفو نمیزنم
من میگم همه دعواها ماله فشار اقتصادی و شغلی و کاری هست که تو خونه تخلیه میشه
😓😓😓😓
کلاه سرش میذارن که سرما نخوره
چه مثل بچه ها رفتی نیمرو بخوری
خب؟
😔😔😔😔
وا میگفتی ول کن لعنتی اینکه از اون حرفت بدتره
چن سالتونه؟
مردا جدیدا چرا هی پاچه میگیرن
منم ماتم برده بود بچه رو ازم گرفت.یهو اروم شد فهمید چه غلطی کرده .منم یهو داغون شدم تمام عشقم از بینرفت .قاطی کردم سرمو کوبوندم به میز و میگفتم من امنیت جانی با تو ندارم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
6 ثانیه پیش
7 ثانیه پیش
8 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
