مامانم خیلی جوونه چندروز پیش قلبش گرف ضربان قلبش نامنظم میزد بردیم بیمارستان، حالش خیلی بد بود تواون وضعیت مامانم بیچاره دور از جونش فکر کرد دیگه حالش خوب نمیشه😢😢 بهم گف مواظب خواهرت باش خواهرم کوچیکه ۶سالشه منم متاهلم ۲۳سالمه همین خواهرو دارم فقط .از اون روز یه جوری شدم خیلی حالم بده میترسم از همه چی از اینکه اتفاقی واسه مامانم بیوفته .اونروز خیلی ترسیدم چیکارکنم افسردگی گرفتم حالم بده
نترس ماهم اینجوری میشیم تو این سن.تغذیشو درست کنین.استرس و ناراحتیم نداشته باسه خوب میشه سریع
اره قبلا هم همچین تاپیکی زده بودی
عزیزم چیزی نیس هی بهش فکر نکن خودت اذیت نکن
من چندین ساله دارم با این ترس زندگی میکنم...
بزرگترین ارزوم اینه خدا منو با مرگ عزیزانم امتحان نکنه و زودتر از اونا برم و اونجا منتظرشون باشم😔
اینقد فکرای بد نکن؛توکل کن به خدا،هرچی خدا بخواد همون میشه نگرانیت بی مورده ان شالله که مامانتم چیزیش نباشه و همیشه سایش بالاسرتون باشه
انشالله ک سایه مادرت تا وقتی ک زنده یی بالاسرت باشه 😚😚
نترس هر چی اتفاق افتاده همه از فکرت بکن بیرون
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز