منو جاریم بچهامون هم سن هستن ماله من دختره برای اون پسره الان بچهامون ۷سالشونه یه موقعه میومدن خونه ما یا خونه مادر شوهرم جمع میشدیم پسرش ن تنها دختر منو بقیه بچها رو میزنه هر بارم ب جاریم میگم ک بگیرش یا نزار بزنه میگه ب من چه بچه من ک کتک نمیخوره خودت برو بگیرش یه وقتایی ک بد دخترمو میزد من پسرشو دعوا میکردم ناراحت میشد میگفت ک مگه من دخترتو دعوا میکنم بعد بهش میگفتم ک من به تو میگم خودت بگیرش نمیگیری
تا پارسال عید خونه مادر شوهرم بودم ک بچها داشتن تو حیاط بازی میکردن یه نیم نگذشته بود دختر خواهر شوهرم اومد تو گریه کنان گفت پسر جاریم زدش ما ساکتش کردم ک پسر خواهر شوهرم آمد خونه داد زد زن دایی بیا ک پسر جاری زدش رفتم تو حیاط دیدم نشسته رو دخترم داره خاک میریزه تو دهنش بلندش کردم دیدم دهن دخترم پر خاکه پسرشو دعوا کردم اومدم خونه ک جاریم پرید بهم از اون طرفم برادر شوهرم شروع کرد فوش دادن ب من
حالا خانواده شوهرم هی میگن امسال آشتی کنید تقصیر زنه تو هم هست چرا تو دعوا بچها دخالت میکنه