سلام خانوما من یه مدته دنبال یه وام بانکیم که مبلغشم خیلی زیاده و کاربر بانک همش منو سر می دووند تا اینکه یه روز بهم زنگ زد و گفت اگه کمکت کنم و کارتو واست انجام بدم چی به من می رسه منم زود فهمیدم منظورش رو و گفتم چطور مگه و پیشنهاد داد تا برم باهاش بیرون که من قبول نکردم و دقیقا تو حرفاش گفت قصد اذیت کردنتو ندارم منم بهش گفتم اگه از لحاظ مالی باشه و چیزی بخواین من مشکلی ندارم و میتونم شیرینی تون رو بدم و اون برگشت گفت نه از نظر مالی نه و منظورش بد به نظرم بود و اینکه اون تو صحبتاش تلفنی بهم گفت که از خانومش جدا شده و داشت صحبت میکرد من بهش گفتم ببخشید من روانشناس نیستم و اینکه یه برخورد جدی باهاش کردم و بهش گفتم اگه قرار باشه 1000 دفعه بیام و برم تو بانک میام ولی این درخواست شما رو نمی تونم از عهده ش بر بیام و هنوز دارم میرم و میام واسه کارم و هر دفعه می بینمش و کلی خجالت می کشم و اینکه قلبم تندتند میزنه و هر دفعه میام خونه بهش فکر می کنم همش پیش خودم صلوات میفرستم و تا از ذهنم دور بشه نمی دونم چرا ........... و اینکه امروز میخاستم بهش اس بزنم اون روز با اون پیشنهادتون شاید من می تونستم یه کار بهتر براتون انجام بدم و شاید اگه تمایل داشتین می تونستم به بچه هاتون زبان روسی اموزش بدم یا اینکه پیانو..... ولی نزدم این اس رو بدم بهشون به نظر شما؟ و اینم می دونم این اقا رفته از من تو محله بابام اینا تحقیق کرده و خیلی چیزا پرسیده و اینکه اون روز که من تلفنی باهاش صحبت کردم بهش گفتم من صداتون رو ضبط کردم و میرم حراست بانک و می دم که گوش کنن فایل صداتون رو . اینم بگم چندبار که میرفتم بانک از دربانک می اومد بیرون تا کار من انجام بشه و برم بعد دوباره برمی گشت سر کارش و لی تازگیا وایمیسه و کارمو انجام میده و خیلی همه چیز عادیه بنظرتون چون بهش گفتم فایل صداتو دارم می ترسه بهم زنگ بزنه یا کلا بیخیال ماجرا شده؟