زن داداش هام خداروشکر خوب هستن وقتی میخوان برن خونه پیش مامان بابام هرچی روگازشون بار گذاشتن برمیدارن میبرن اونجا باهم بخورن ظرف های غذا رو میشورن سفره میارن میچینن جمع می کنن گاهی غذا درست می کنن خونه رو جارو می کنن از اونایی هم نیستن که پشت طرف حرف بزنن یا حرفاشون رو با شوخی و تیکه بهت بفهمونن از چیزی ناراحت باشن همونجا میگن با صحبت که حل بشه
زمان عروسیم که مامانم میخواستن دعوتم کنن من بلند شدم یه ذره کار انجام بدم اصلا اجازه ندادن گفتن نه عروسی و ما هستیم