خانوما من و همسر بیس روز پیش ی دعوای اساسی سر ی چیز الکی کردیم جوری ک حانواده ها هم فهمیدن و دخالت کردن دارم میترکم دیگه تحمل ندارم ب کل تموم نمیشه این قضیه هر سری یجوری حرصمو در میاره اگه بیدارین بیاین تا یکم تعریف کنم😔😔😔شاید اینجوری اروم بشم
خیلی از آشناییت خوشحال شدم گندم جان واقعا فوق العاده فهمیده ای خوشبحال کسی ک شما تو زندگیشی عزیزدلم من چشام دیگه اصلا باز نمیشه بازم ی دنیا ممنون با اجازت من میرم بخوابم شبت بخیر مرسی ک برام وقت گذاشتی