امروز تو کافی شاپ نشسته بودم قرار بود عموم بیاد دنبالم ببره خونشون پیام داد بیا بیرون بریم من با شلوار خونم دیگ پیاده نشم زنگ زدم ب شوخی گفتم بیا داخل هرچی خوردی حساب میکنم حالا عیب نداره با شلوار تو خونه ای یهو گارسون صدامو شنید بلند بلند میگفت خانم بگو بیان داخل ما پذیرای همه هستیم ول کن نبود گوشیو قطع کردم میگف زنگ بزن بگو بیان😐😐😐😐😐رفتم پای صندوق ب حسابدار میگفت حساب نکن دو نفرن یکیشون تو راهه😐😥😑ب زور فرار کردم😂