با شوهرم قهرم خستم از دست كاراش 😔
گرسنمه شام نداريم بچه هم شير ميدم ضعف دارم !
منو برد خونه مامانم كه شام بمونم
يهو غروب ساعت پنج اومد كه بريم خونه داره برف مياد ديگه بعد شام نميتونيم بريم خونه
مامانم وسايل ماكاروني حاضر كرده بود ولي درست نكرده بود
اومدم خونه كلي بهش توپيدم خيلي ناراحتم از دستش
مطمينا يبار تلافي ميكنم سرش
چون دفعه اولش نبود
الان مامانم پيام داد بيخود رفتيد بچه رو برديد كسلح شدم
؟بيشتر ناراحت شدم
خيلي خودخواهه خيلي