بخدا دیگه کم آوردم، هر روز حتی روزی چندبار زنگ میزنن پسر گل ما چطوره ؟
خوب غذا میخوره؟حموم حق نداری ببریش تا ما بیایم با هم ببریمش،وقتی میخوای بشوریش حواست باشه از دستت لیز نخوره،اگه یه خراش بیفته رو صورتش حالتو جا میاریم!
یادت نره اومدی کارت واکسنشم بیار ببینیم وزنش چطوره؟ کم کرده باشه وای به حالت
رفته بودیم خونشون من یه سینی گذاشتم جلو پسرم باهاش بازی کنه،یهو خیلی آروم خورد به دستش یکم گریه کرد
همش اتفاقی بود،مادرشوهرم ناراحت شد اینقد به من غر زد که تو مادر نیستی چرا حواست نیست باید خودم بزرگش کنم و ...!
امروز پسرمو بردم حمام زنگ زدن که کجا بودی چندبار زنگ زدیم؟گفتم بچمو بردم حموم شستم،خیلی دعوا کردن که چرا گوش ندادی،مگه نگفتم منم باید باشم
بجز پسر من 4 تا نوه خوشگل دیگه هم دارن که همه هم پسرهستن اما کاری به کار اونا ندارن،یکیشونم تقریبا همسن پسر منه دوماه بزرگتره اینقدم شیرین و قشنگه اما اصلا تو بگو کاری به مامانش داشته باشن
کلافه شدم دیگه با خودم میگم اگه یبار اتفاقی بچم جاییش زخم بشه یا اتفاقی بیفته براش حتما دارم میزنن
حالا خودشون وقتی بغلش میکنن اینقد میچلوننش که گریش درمیاد
،دیگه اینقد توجه هم ناراحت کنندست
ببخشید سرتونو دردآوردم