دیروز با شوهرم رفتیم آبادان ماهی و ادویه بخریم باااااااد شدید بود رفتیم ناهار خوردیم وقتی اومدیم بیرون من گلاب به روتون دسشوییم اومد😕 رفتیم پشت بازار مرکزی دسشویی. پسرم بغل شوهرم بود چون باد خیلی شدید بود و هوا هم سرد بود نشسته بود تو ماشین😏 این کسی که دم در پول میگیره هم نبودش فکرکنم بخاطر باد شدید در رفته بود🙄 منم رفتم قسمت زنونه دیدم یه مرد ۳۸ ۳۹ ساله داخله قسمت زنونه نشسته رو زمین دولا شده داره مواد میزنه😑😑 بعد به من میگه ابجی بیا تو😨😨منم فرار😩😩 شوهرم گفت پ چرا زود اومدی گفتم صابون نداشت دیگه نرفتم😐بعدش تا اهواز خودمو گرفتم رسیدم در اسانسور جیشم ریخت رو زمین😢😢 شوهرم از دیشب همش بهم میگه شاشو😳😳😳😳😳
دخمل کوچولویه مامانی مامانی اگه لایق باشم تو بهشت تو رو بهم میدن ❤❤❤❤ هرچند تو صدای خندههای مادرتو نشنیدی اما مادر تو بخند چون قرار است مادر از صدای خنده های تو بمیرد یاحسین جانم ممنونم من رو به الله وصل کردی (خداجونم شکرت نی نی منم داره مییاد 👶❤ ) نینی منم اومد به لطف امام زمان و امام حسین و الله قادرمتعال . روش گرفتن حاجتم تو تاپبکام هست
زن در نگاه دکتر شریعتی .....زن عشق می کارد و کینه درو می کند ...دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر.می تواند تنها یک همسر داشته باشدو تو مختار به داشتن چهار همسر هستی!برای ازدواجش در هر سنی اجازه ولی لازم است و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار میتوانی ازدواج کنی ...در محبسی به نام بکارت زندانی است و تو ...او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی!او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی ...او درد می کشد و تو نگرانی که کودک دختر نباشد ...او بی خوابی می کشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی ...او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر ...؟و هر روز او متولد میشود؛ عاشق می شود؛ مادر می شود؛ پیر می شود و میمیرد ...و قرن هاست که او؛ عشق می کارد و کینه درو می کندچرا که در چین و شیارهای صورت مردش به جای گذشت،زمان جوانی بر باد رفته اش را می بیند و در قدم های لرزان مردش؛گام های شتابزده جوانی برای رفتن و درد های منقطع قلب مردسینه ای را به یاد می آورد که تهی از دل بوده و پیری مرد رفتن و همه این هارنج است!
من همیشه به کارنامهام با این دید نگاه میکردم که عیب نداره نوزده برادر بیستِ،🤗هجده خواهر نوزدهه🙃، هفده داداش ناتنی هجدهِ☺، شونزده آبجی کوچیکِ هفدهِ🙂، همینجوری پیش میرفتم تا اینکه😮یه بار چاهار و نیم شدم😥حساب کردم دیدم میشه نوه عمه ی پسر خاله ی ۲۰😕😂😂
چو قناری به قفس یا چو پرستو به سفر؟ هیچ یک من چو کبوتر نه رهایم نه اسیر🙂 چیزی که وحشتناک بود حس می کردم نه زندهِ زنده هستم نه مُردهِ مرده 💔بهترین هرکس اون چیزیه که خودش دوست دارهیه زوج جوون دیدین نگید " عه تو که از همسرت خیلی سرتری"دوستتون یه لباس خرید نگید "رنگ بهتر نداشت؟" و...بقیه که نباید به سلیقه ما زندگی کنن!کاری نکنیم که اطرافیانمون از ترس حرفای ما قید دوست داشتن هاشونو بزنن..تو زندگی آدما همیشه مرز های باریکی وجود دارن بین رک بودن و بیشعوری ، بین احترام و چاپلوسی ، بین اعتماد به نفس و خود شیفتگی ...این مرزها تعیین کننده ی بزرگی آدماست یادشون بگیریم.