2777
2789

هرجوری با مادرشوهرم میسازم و تحملش میکنم باز یه داغ جدید به دلم میزاره،به جرات میتونم بگم تنها کسیه که تو دنیا ازش متنفرم...شماهایی که نزدیکشونید چند وقت به چند وقت میرید خونشون و  بهشون سر میزنید؟؟؟

من قدرت جذب هیچ خوبی و دفع هیچ بدی را ندارم،مگر آنچه پروردگارم برایم بخواهد....  

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بچه ها من اینو با حرکاتش میفهمم که دوستم نداره و ازم خوشش نمیاد با این حال اگر نرم خونشون باز یه ماجرایی درست میکنه،بنظرتون کار درست چیه؟

من قدرت جذب هیچ خوبی و دفع هیچ بدی را ندارم،مگر آنچه پروردگارم برایم بخواهد....  

خونه من نزديك نيست ولي خونه مادرشوهرم و خونه مامان خودم تقريبا به هم نزديكه هر روز ميرم خونه مامانم ولي دو يا سه ماهي يكبار ميرم خونه مادرشوهرم

خدايا رگ گردن رو فراموش كن... نگاه كن! من دارم ميفتم فقط بغلم كن

شما چقد نزدیکید ینی ؟؟ما ی محل فاصله داریم ینی درکل نزدیکیم مام ی شب درمیون میریم اگه نتونیم بریم مثلا فاصله بیوفته شبی ک میریم خونشون گله میکنه ب شوهرم ک نیومدی ی سر ب مادرت بزنی ... توقع داره .... شوهرمم خیلی بهشون سر میزنه و هواشونو داره اگه شب نشد صبح میره ولی باز ی بار نشه بریم گله میکنه دیگه چ میشه کرد 

امیــدوارم همین روزآ یک اتفاق خوب تو زندگیتون بیوفته ک از ته دل داد بزنین خـــدایا شکــرت ...

قبلا طبقه بالاشون بودیم دوسالی روزگارم سیاه بود 

من نمیرفتم هم اون هی سرزده میومد اوایل زباد بعد کمتر



بعد که مستقل شدیم راحت شدم از دستشون

دوتا خیابون فاصله داریم ولی هفته ای یه روز اونم عصر میریم بعدشام برمیگردیم دوری دوستی


شوهرم مختاره هرروز بره سربزنه ولی من مجبور نیستم که 

البته میگم طول کشید تا به این مرحله برسم

وای ما نزدیکشون بودیم خیلی بد بود

همش توقع داشت من برم سر ب نم یا میخواست بیکار که میشه با خواهراش بیاد خونه ما مهمونی خودشون بگو و بخند من پذیرایی

چند بار جواب تلفن ندادم و گفتم نیستم و فقط با شوهرم هفته ای یه بار میرفتیم 

خییییلی بدش اومد اولاش قبول نمی کرد ولی الان پذیرفته

ما هم خونه مونو عوض کردیم اعصاب نذاشت واسمون

شهید تهرانی مقدم : “فقط انسان های ضعیف به اندازه ی امکاناتشان کار میکنند”

هفته پیش داشتم مسافرت میرفتم،پدر و مادرمو با خودمون میخواستیم ببریم تا بچه هاشونو ببینن،رفتم ازش خداحافظی کنم بهم میگه پسرم مارو جایی نمیبره مسافرت،تو چهار تا داداش داری چرا باید پسرمن مامان باباتو ببره،هرکاری در حق ما میکنید بچه هاتان سرتان بیارم و از این حرفا....

من قدرت جذب هیچ خوبی و دفع هیچ بدی را ندارم،مگر آنچه پروردگارم برایم بخواهد....  
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792