نمیدونم چرا برای هرکی خوبی میکنم بدی میبینم
تمام کارهای خونه مادرشوهرم گردن منه بدبخته اما دریق از رفتار درست اونا با من
توی زندگیم دخالت میکنن تمام مشکلات زندگیم رو اونا درست میکنن ...
دلم خوش بود گفتم جاری دار میشم همدم دار میشم ولی حیف ....بخدا هیچی بلد نبود از اشپزی و شیرینی و کیک گرفته همشو بهش یاد دادم .کارای خونه مادر شوهر اجام میدادم و کمک جاری هم میرفتم ولی چیزی جز سواستفاده و به وقتش بی احترامی ندیدم .....
نه پدر دارم نه مادر ...تنها دلخوشیم اول خدا دوم پسر گلم و سوم نی نی سایته