۸بگذریم از اون روز دکتر بهم استراحت مطلق بدون نزدیکی واستفاده از شیاف داد دیگه کم کم خونریزیم قطع شد و من به سه ماه نرسیده باد کردم طوریکه لباس بارداری میپوشیدم یه رو نشسته بودم دیدم سمت چپم داره عین نبض میزنه فهمیدم بچه است خیلی حس خوبی بود از سه ماه به بعد نمیتونستم درست بشینم و بلند شم درد وحشتناکی اتو استخونای کمر و لگنم میپیچید حالا تهوعم خوب شده بود ولی درد لگن اذیتم میکرد به دکتر میگفتم میگفت طبیعیه تا پنج ماهگی تحمل کردم ولی بعدش کاملا فلج شدم اگه پام اندازه نیم میلیمتر تکون میخورد حس میکردم کمرم داره میشکنه درد وحشتناک وعجیبی بود حتی نمیتونستم برم دسشویی یا از سرجام تکون بخورم دکترم هیچکاری برام نمیکرد اصلا الاغ برام داروی تقویتی هم نداده بود بچه رشد کنه دیدم فایده نداره شیافارو خودم قطع کردم حس میکردم از شیافاست شیاف که قطع شد کم کم دردام بهتر شد و آخر پنج ماهگی هیچ دردی نداشتم اینو بگم هنوز جنسیت بچه رو نمیدونستم چند باری رفته بودم سونو ولی هربار به دلایلی مشخص نمیشدسی هفتگر رفتم سونو گفتن پسره همه پسر میخواستن و همه خوشحال