خنده دار ترین و خجالت آور ترین سوتی زندگی تون چی بوده؟

اون قدر از سوتی ها تو تاپیک سوگل تعریف کردن ملت که هم خودشون ترکیدن هم سوگل بنده خدا.🤣🤣

بده منم بخونم بخندم

یه بار رفته بودیم ختم منم داشتم به یه چیز دیگه فکر میکردم. با یه نفر سلام احوال پرسی کردم. بعد جاشو تغییر داد دوباره من باهاش سلام احوال پرسی کردم 😓😓😓 

الان گو.ز.و.ها از راه میرسن😩😩

یه بار با دوستام تو حیاط دانشگاه بودیم بارون قشنگی میبارید.

دوستم گفت نفری یه دعا کنید.

گفتم خدایا به این دختران زیباروی شوهری ثروتمند عطا کن.

واااای😭😭😭

یه استاد صدامو شنید.

لابد پیش خودش میگه این چقدر پول پرست و بی تربیته؟؟؟😖😖😖

قبلا کلاس کنکوری میرفتم مختلط بود با پسرا ماهم اون موقع ۱۷ساله مثبت خرخون 

یه بار کلا حواسم پرت بود استاد ازم یه سوال پرسید من اصن نشنیدم و چن بار پرسید و تهش گفتم بذار فک کنم و یهو یکی از پسرای کلاس گف هاها این زرنگشونه بقیشون چین دیگه ، ک استاد بهش گف خفه شو بدبخ پاشو بیا پا تخته خودت جوابش بده این خانوم بهترین دانش آموز منه به تو مربوطنیس و ملی حرف دیگ ک با خاک یکسانش کرد و بعدش داستانا داشتیم دیگ (خلاصه کلی حال کردم با حرفاش)   یعنی من جای پسره چیز خرابی کردم ب خودم 

  زیاد برام پیش اومده 

برو تاپیکای سوگولو (بقول یکی دیگه سگل😂😂😂)بخون😅😂😂😂 تا یه هفته سرگرم میشی مام تکرار مکرارت نکنیم

لینک میدی؟؟

خدایی هفته پیش یه سوتی دادم اصلا فکرمیکنم مخم دود میکنه نمیگم حتی به مامانم وخواهرمم نگفتم😓

یه بارم کفش پاشنه بلند پوشیده بودم تو حیاط دانشگاه افتادم.خیلی بد افتادم.

آخه یکی نبود بهم بگه تو که عادت به کفش پاشنه بلند نداری خب نپوشش برای دانشگاه.

عروسی برادر شوهرم بود .یه جاری دیگه ام با دخترش اومد تو تالار و من اون موقع عقد بودم . رفتم جلو باهاشون دست دادمو روبوسی کردم و خوش آمدگویی . بعد تعارف کردم برن سر یه میز بشینن . انقدر دست و پامو گم کرده بودم . وقتی نشستن باهاشون دست دادم گفتم فعلا خداحافظ 😂😂😂😂😂😂😂

عمم خدابیامرز جوون فوت شده بود منم سوم ابتدایی بودم تو ختم داشتم آب خنک پخش میکردم پام گرفت به لب فرش کل آب یخ ریخت رو مادربزرگم و مادربزرگ بابام که داشتن خودشونو میزدن از گریه کلی خنک شدن برا چند لحظه همه چی یادشون رفت   

 حالا اینجا بگو ما همه نا اشناییم😂