2777
2789
عنوان

علت زیاد اب خوردن کودکان

| مشاهده متن کامل بحث + 61595 بازدید | 62 پست

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

این همه روز سردیش شده یعنی؟

عزيزم يه آزمايش ميگيرن خيالت رو راحت ميكنن . آدم حواسش جمع باشه ضرر نميكنه . شما هم از دكتر بردن بچه ضرر نميكني . من ديدم كه ميگم از هر چيزي نبايد گذشت . دكتر خيالت رو راحت ميكنه . 

پسرمنم یکسالشه دائم شیشه آب دستشه وسط غذاهم حتم آب میخوره.شبا هم تو خواب آب میخوره اونقدر جیش میکنه ...

خانم من دوست ندارم بچه كسي مريض بشه ولي اون همكار شوهرم تعريف ميكرد ميگفت مادرم و مادر همسرم ميگفتن طبيعيه آب زياد ميخوره . آخرش اينجوري شد . بهتره آدم حواسش به بچه باشه تا با يه بي احتياطي و مگه چيه منم بچه بودم آب زياد ميخوردم يا بچه فلاني هم مثل بچه منه  يدفعه ببينه چقدر دير شده و نفهميده بچه مشكل داشته 

شب ادرای هم داره؟

آره اتفاقا دیشب جاشو خیس کرد به خاطر اینکه هوا سرد شده بچه ها هم عاشق آب خوردنن البته بیشتر واسه بازی آب و میخواد زیاد هم م آب میخوره

فرزندم،دلبندم، عزیزتر از جانم از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم... امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آغوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها و سالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم... شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...! این روزها فهمیدم باید از تک تک لحظه هایم لذت ببرم
پسرمنم اب زیاد میخوره. اب خنک بش نده .آب بزار توپارچ بیرون ازیخچال باشه.شب هم شاید بخاطرسردی هوا ادر ...

اره بعضی وقتا ظهرها هم که میخوابه تو خواب باز خودشو تخلیه میکنه میگن خوابش عمیقه به خاطر همین نگران نباش ولی من نگرانم

ببین اینکاری که من میگم رو بکن بچه رو نمی خواد ازمایش ببری اذیت میشه اگه از این دستگاه های قند خونگی دارید با اون ازش تست قند بگیر رنجش هم‌مثل بزرگساله احتمالا چیزی نیست چون بچه ها اکثرا اینجوری آند ولی خیالت راحت میشه

ببین اینکاری که من میگم رو بکن بچه رو نمی خواد ازمایش ببری اذیت میشه اگه از این دستگاه های قند خونگی ...

اره داریم دستگاهشو ولی نمیدونم قندخون طبیعی کوک باید چقدر باشه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792