2777
2789
خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است کارم از گریه گذشته به این میخندم

ماشالا شما که از من تو شعر  استاد تری...😁.

مرا از رنج های عاشقی بیهوده ترساندی، فقط سربسته می گویم،   طبیب ازخون نمیترسد.

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

 ازصدای سخن عشق ندیدم خوشتر...😊😊


مگه تا الان پیامک واریز بانک نیومده برات؟؟؟😉 

واقعا صداش دلنشینه😁

مرا از رنج های عاشقی بیهوده ترساندی، فقط سربسته می گویم،   طبیب ازخون نمیترسد.

[  ]  يكي از روزاي ١٥سالگي وقتي بيدارميشي,تمام اون كودكي بزرگوارانه و نوجووني معذبيات ميپيچي وباحسرت واه ،ي شب بايدبزرگ بشي ،ديگه بلند نخندي ،خانومانه رفتار كني ،خواسته هات و زياد مطرح نكني،يه چيزايي عيب باشه برات،بلكه با تموم كم و كوچيك بودنت تو دنيا ادم بزرگا جا بشي هيچ وقتم از خودت و هيشكي نپرسي چرا؟اين شرط ادم بزرگ بودنت🍁 ديگه بچه نيستي دنبال علت بگردي بايد خودت ي جوري ب خودت حالي كني ⛏💔ميدوني مسبب اين تبعيض و زوركي جا شدن  تو دنيا بزرگا و يه شب بزرگ شدن كيه؟پدر و مادر👬همينايي ك ميخان بخاطر حرف مردم بچه بيارن،همينايي ك به جاي حلكردن مشكلشون  بچه ميارن تا گرم بشه، پا ب سن گذاشتن  يكي باشه اب دستشون بده بعد١٢٠سال يكي باشه واسشون ي فاتحه بدهشادبشن دختر ميارن  ولي منعش ميكنن از دنياي صورتي ،رنگ دنياش و خودشون خاكستري ميكنن،هميشه محدود و خشمگين ،بعد كم كم اين موجود ظريف ميشه  شاهد و ناظر اختلافات،بي حرمتيا،قهرا،حتي امور شخصي  ميندازن سرش🎃اسمشم ميزارن تربيت درست به همه ميگن دخترمن خيلي جلوتر سنش درك ميكنه😞بلد كار كنه 😖فقط بازي نميكنه😓 و ميشه جز افتخاراتشون،اونوقت اين دختر بچه با دنيا خودش خدافظي ميكنه ويه شب وارددنيا ادم بزرگا ميشه🚯دلسوز و محتاط و محدود روز و شباش و طي ميكنه ،يهو ميشه ٢٠ساله با كلي هيجان و عقده وكمبود،اونوقت در تعاروف كردن عقده هاش و ترساش باز ميشه ،يكي عشق  يكي محبت❣يكي رنگ صورتي💓يكي اعتماد بنفس و شجاعت👽يكي دوست داشتن🤖يكي رها بودن🌪يكي دستش و ميگيره 👫يكي نوازشش ميكنه💑يكي ميشكنه💔يكي رهاش ميكنه🏃🏻 و ميشه كانون سو استفاده يهو ٢٥ساله ميشه ميبينه چيزي ندارهجز رنج اونوقت تو سن ٢٥سالگي ٤نسل و زندگي كرده خودش👧🏻مادرش👸🏻مادربزرگش👩🏼مادربزرگ همه اينا👵🏻پس قبل اينكه بچه بياريد  و بچه رو قرباني كنيد ،هروقت ديديد ازعشق اميد ارامش زيبايي و رنگي پر هستيدوميخايد اينا ادامه دار و تكثير بشن بچه بياريد اونم دختر فقط صورتي

مرا از رنج های عاشقی بیهوده ترساندی، فقط سربسته می گویم،   طبیب ازخون نمیترسد.

گر از این منزل ویران به سوی خانه روم


دگر آن جا که روم عاقل و فرزانه روم


زین سفر گر به سلامت به وطن بازرسم


نذر کردم که هم از راه به میخانه روم


تا بگویم که چه کشفم شد از این سیر و سلوک


به در صومعه با بربط و پیمانه روم


آشنایان ره عشق گرم خون بخورند


ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم


بعد از این دست من و زلف چو زنجیر نگار


چند و چند از پی کام دل دیوانه روم


گر ببینم خم ابروی چو محرابش باز


سجده شکر کنم و از پی شکرانه روم


خرم آن دم که چو حافظ به تولای وزیر


سرخوش از میکده با دوست به کاشانه روم



مرا از رنج های عاشقی بیهوده ترساندی، فقط سربسته می گویم،   طبیب ازخون نمیترسد.

مدتها بود با خودت عهد کرده بودی که اگر فرصت تازه ای به تو روی کرد عاقلانه تصمیم بگیری. اکنون این موقعیت در اختیار توست. این بار تصمیمات منطقی و عاقلانه بگیر و دست از شکوه بیهوده بردار و حرف دل را نزد هر نامحرمی بر زبان نران. وقتی به مراد دل خود رسیدی، خدا را فراموش نکن. نذرهای خود را ادا کن و به پاس این نعمت شکرانه بده.

مرا از رنج های عاشقی بیهوده ترساندی، فقط سربسته می گویم،   طبیب ازخون نمیترسد.


نتیجه تفال به دیوان حافظ:

1- حضرت حافظ در بیت های دوم، ششم و هفتم می فرماید:

* اگر از این سفر به سلامت به وطن خود برگردم، نذر کرده ام که به محض ورود یکسره به میخانه بروم.

* اگر هلال ابروی محبوب را ببینم، در محراب ابرویش برای سپاس سر به سجده می گذارم و جان را به شکرانه او نثار می کنم.

* خوشا آن ساعتی که مانند حافظ از توجه و مرحمت وزیر محبوب سرخوش و شاد شوم و همراه جانان به خانه روم.

حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.

2- مدتها خود را در پریشانی و ناراحتی غرق کرده بودید. بالاخره به خود آمدید و فهمیدید که از غصه خوردن کاری درست نمی شود. باید کمر همت بست و با اراده ای قوی و توکل بر خداوند اقدام نمود تا شاهد موفقیت را در آغوش بگیرید. مسلماً موفق خواهید شد.

3- قدر زندگی بی ریا و محبت آمیز خود را بدانید. این را مسلم بدانید که زندگی دیگران هر چند زرق و برق ظاهری دارد ولی از شما بهتر نیست. زیرا دل باید خوش باشد. شما از امکانات نسبتاً خوبی برخوردارید که باید ارزش واقعی این امکانات را بدانید.

4- طالع شما به سوی افقی روشن در حرکت است و شاهین تیز پرواز کامیابی، به زودی بر بام خانه شما خواهد نشست.

5- ملاقات مهمی در پیش دارید. مسافرتی سودمند نیز در راه می باشد که عملی می گردد. ازدواج مقدماتش فراهم نیست. طلاق نیز عملی نمی شود.

6- بهترین زمان برای خوب شدن، زمانی است که احساس کنیم وضع موجودمان خوب نیست. در نتیجه به فکر بهتر شدن می افتیم و با اراده و تلاش به زندگی خود گرمی می بخشیم. شما نیز از این قاعده خارج نمی باشید

مرا از رنج های عاشقی بیهوده ترساندی، فقط سربسته می گویم،   طبیب ازخون نمیترسد.


 توی بازی زندگی وسط همه مشکلات یاد گرفتم که:😍شیطان همه تلاششو میکنه تا آدمو از خدا خسته کنه و خدا همه تلاشش رو میکنه تا بهتر از اونی که آدم فکر می کنه ولو کمی دیرتر بهش بده😍😍😍😊اونی که این وسط از بازی صبر خسته بشه خدا و ایمانشو به شیطان باخته😣 و اونی که از حکمت خداوند در برابر شیطان دفاع کنه و زیر بار حرف شیطان نره پیش خدا عزیزتره و به جز خواسته ای که شاید بهترش برآورده شده ایمانشم داره و شرمنده ی مهربونترین عالم نیست.😍😍💓💓🌹سعی کن تو برنده این میدان باشی نه مثل کسایی که همه چیزشونو به خاطر صبور نبودنشون باختن.❤ خدا بخیل نیست.خودتو بخاطر درک نکردن حکمت خدا یتیم نکن. آدم از خدا یتیم بشه بد دردیه😔😔😔


بستن



مرا از رنج های عاشقی بیهوده ترساندی، فقط سربسته می گویم،   طبیب ازخون نمیترسد.

گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می‌شود، گاهی نمی‌شود که نمی‌شود که نمی‌شود، گاهی بساط عیش خودش جور میشود، گاهی دگر تهیه بدستور می‌شود، گه جور می‌شود خود آن بی مقدمه، گه با دو صد مقدمه ناجور می‌شود، گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است، گاهی نگفته قرعه به نام تو می‌شود، گاهی گدای گدایی و بخت با تو نیست، گاهی تمام شهر گدای تو می‌شود، گاهی برای خنده دلم تنگ می‌شود، گاهی دلم تراشه ای از سنگ می‌شود، گاهی تمام آبی این آسمان ما، یکباره تیره گشته و بی رنگ می‌شود، گاهی نفس به تیزی شمشیر می‌شود، از هرچه زندگیست دلت سیر می‌شود، گویی به خواب بود جوانی مان گذشت، گاهی چه زود فرصتمان دیر می‌شود، کاری ندارم کجایی چه می‌کنی، بی عشق سر مکن که دلت پیر می‌شود.

مرا از رنج های عاشقی بیهوده ترساندی، فقط سربسته می گویم،   طبیب ازخون نمیترسد.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   vittozahra  |  1 ساعت پیش
توسط   honye_ella  |  1 ساعت پیش