چندروز پيش رفته بودم بخيه هامو بكشم چون بچم ناهنجاري داشت تو ٢٠هفته سزارين كردم دكترم گفت ادم يه چيزايي ميبينه كه بايد خداروشكر كنه در مقابل اتفاقي كه واسه خودش ميفته اخه دكترم اشناست گفتم چي شده گفت يه دختره حامله بوده ماه اخر يهو حالش بد ميشه ميبرنش بيمارستان خلاصه بچرو بدنيا ميارن ميفهمن يه بچه يه سمي از خودش توليد ميكنه كه كلا بدن مادرو منفجر ميكنه به مرور همه ي رگارو پاره ميكنه ميگفت اين يه سندروميه كه ما تو كتاباي پزشكي درموردش خونده بوديم اصلا فكر نميكرديم كه همچين اتفاقي بيفته انقدر كه نادره دختررو بر بودن پيوند كبد همه جاش تركيده بود حالا يه دونه بچه ي پدرو مادرش بود ميگفت مادر دختره هواست انقدر حالش بده امشب شوهرم اومد گفت دختره مرد واي قلبم درد گرفت خدا سر هيچكس نياره😭😭😭😔😔😔