من با سعید ۴ سال دوست بودم. خیلی خیلی خیلی قهر میکردیم. یعنی بیشتر قهرها هم از طرف من بوده چون همه ش احساس میکردم بهم کم محلی میکنه. بعضی وقتا جوابمو نمیداد بعضی وقتا ام که بحثمون بالا میگرفت دلمو راحت میشکوند و حرفای تندی بهم میزد ولی ه دفعه که قهر میکردیم من بلاک میکردم و میرفتم و عین هر دفعه خودش برمیگشت و اصرار میکرد حتی سری آخر ۶ ماه قهر بودیم تو این ۶ ماه سه چهار بار اومد و گفت نمیتونم فراموشت کنم ولی من قبول نکردم ولی سری آخر اومد گفت عاره دوست دارم و خسته شدم و لامصب دلم واست تنگ شده و میخوام زنم بشی همسرم بشی منم خیلی خوشحال شدم آشتی کردم ولی بعد از یه هفته بازم باهاش قهر کردم چون احساس کردم محلم نمیده اصلا حرف ازدواج نمیزد. منم بلاکش کردم ولی دو ماه بعد از بلاک درش آوردم بار اولم بود که بعد از دعوا خودم برگشتم. اونم برگشت بهم گفت خدایی واسه چی خودت برگشتی منظورش این بود که عاره چون من بهت پیشنهاد ازدواج دادم برگشتی. راست میگه بخاطر این برگشتم ولی کار بدی که نکردم باورش کرده بود اطمینان پیدا کرده بودم که دوستم داره باهم زندگی میخوایم تشکیل بدیم ولی از این حالت بدش اومد الکی به دروغ گفت عاره اصلا من نامزد کرد مزاحم زندگیم نشو. منم عصبی شدم نفرینش کردم. سعیدم بلاکم کرد. الان نزدیک یک ماه میشه جداییم و اون بلاکم کرده. به نظرتون سعید بر میگرده سمتم بازم؟توروخدا نظرتون رو بگید. دیوونه شدم از بس فکر کردم.
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
💕💜😎والا الان خوشگل زیاد شده...قدیما دو سه نفر بیشتر نبودیم😎💜💕خدای مهربون هرکی امضام رو میخونه به قلبش آرامش بده اگه مشکل مالی داره مشکلش رو حل کن، اگه بچه میخواد دامنش رو سبز کن. اگه قرض داره قرضش رو ادا کن، اگه گرفتاره گرفتاریش رو رفع کن، اگه عاشقه به عشقش برسونش، اگه مریض داره خوبش کن، اگه خونه نداره خونه دارش کن خدای خوبم از غیب مال ونعمت براش ببار تو بزرگی من به عظمتت شک ندارم. همیشه کنارم بودی دستم رو گرفتی پناهم بودی، کنار این عزیز باش دستش رو بگیر پناهش باش. آمین