اونا ک میشناسنم میدونن، شوهرم با خونوادم قهره( رقفتار زشنت از جانب شوهرم بود)
کلی مشاوره رفتم، قرار بود این هفته مشاور با شوهرم حرف بزنه شب یلدا بریم خونه پدرو مادرم، الان درست یه هفتس مریضه و نمیاد مرکز
شوهر خواهر شوهرم قرار بود باهاش حرف بزنه، حرف زد، شوهرم امروز اومد گف دیگ حرفی ب خونوادم نزن
و تمام
و من دیگ ی درصد هم امید ندارم
زن پا به ماه.... هیچوقت فکر نمیکردم انقد غصه بخورم نزدیکای زایمان