2777
2789
عنوان

انقد گریه کردم‌چشام باز نمیشه😔

460 بازدید | 50 پست

من خاک بر سر بعد عروسی برا انتخاب عکسای عروسی هردو مادرارو بردم برا انتخاب عکسامون ،بعد یه عکس گرفته بودیم تو تالار دوتا مادرا بغلم وایساده بودن گفتم از این برا خانواده ها در بیارن بعد امروز از اتلیه زنگ زدن که بیاین برا تایید عکسا شوهرمم زود به مادرش گف شماهم بیا بعد رفتیم و تاییدشون کردیم که بره برا چاپ از وقتی از اونجا اومدیم هی گف من سرلخت بودم موهامو معلومه بابات میبینه عکسو هی سکوت کردم اخرش گفتم خب مادر منم سرلخته برگشته میگه نه شوهر من نگاه نمیکنه گفتم پدر منم اونطور نیس عکس شمارونگاه کنه بعد هی گیر داد اون عکسو بگین در نیارن (هی میگف پدرت نگاه میکنه)منم ناراحت شدم که پدر من به تو چشم نداره که عکس تورونگاه کنه بعد شوهرم برگشت گف اره میگیم در نیارن الان اومدیم خونه میگم چرا منو پدرمو کوچیک میکنی قران اورده قسم میخوره که من نگفتم  درنیارن😒خیلی ناراحتم...هی من میگم بخدا پدر من اونطور نیس میگه نه من موهام معلومه هی میگم بابا بخدا اصلا بابای من عکس خانومارو نگاه نمیکنه باز حرف خودشو میزد ...

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

سر چه چیزای الکی ناراحتی

خوب چاپ نکنین 

خدایا سپاسگزارم برای هرروزم  هر کسی از ظن خود شد یار من،،،دنیا اومدیم که خودمون و خدای خودمون بشناسیم،،،،به کجا چنین شتابان یک استپ کن،،،خدایا ممنونم که شوهر عالی نصیبم کردی

ببخشید ولی چ بیکاری.ننه شوهر همینجوریشم دنبال داستان هست.

من هر روز وقتی چشامو باز میکنمو پسرمو میبینم.میگم خدایا شکرت بابت این سوپرایز قشنگت.خدایا دامن همه ی منتظرارو با این سوپرایزت سبز کن.میشه واسه سلامتی پسرم صلوات بفرستید💚💙💛🧡❤💜
حسابی دعوامون شدبا شوهرم انقد گریه کردم که پدر من عیاش نیس اون هی میگه پدرت میبینه اینم اصلا انگار ن ...

چه ربطی داره ... چرا برای خودت بزرگش میکنی عزیزم ... شاید مادرش میترسه یوقت چشم بابات بهش بیوفته .. 

خدا دردهای تو را می بیند، او فرصت های جدیدی برای تو فراهم می کند، فرصت های بزرگ تر و بهتر از قبل …

شما هم بگیر بخواب. دعوا راه انداختی که بیگناهی پدرتو ثابت کنی؟ 

مگه پدر شما جرمی مرتکب شده این وسط؟؟ 

بابا مادر شوهرت نگرانه که شوهرش مادر شما رو ببینه. جریان اینجوریه عزیزم. تو هم بگو اوکی اون عکس رو نیازی نیست که بدیم دست خانواده‌ها.

باید چیزی رو که دوست نداریم تحمل کنیم، تا از چیزی که برامون ارزشمنده، دفاع کنیم.👌🏻🌸
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز