2777
2789
عنوان

احساس ضايع بودن

196 بازدید | 26 پست

سلام

براى گفتن مطلب يه سرى پيش فرض لازمه

چند نفر در اين ماجرا دخيل هستن كه فكر كنم براى اين كه داخل مطلب قاطى نشن معرفى كنم بهتره

خونه ى ما: من و همسرم و پسرام كه سه ساله و يك ساله اند

همسايه پايينى ما: يه خانواده اند كه مثل اين كه آقاى خونه موجى شده و كلا هميشه خونه اس و فقط حقوق ميگيره

حالا اين ها رو نگه داريد

پدر من در يك سازمان كاملا خصوصى گسترده پست مهمى داره فكر كنيد نفر دوم اونجاس

ساختمون ما رو اون سازمان كم كم از كاركنان پول گرفته و ساخته

خونه ى ما مال پدرم هست

صاحب خونه ى همسايه پايينى توى همون سازمان كار ميكنه و چند تا پست پايين تر از پدرم

حالا ماجراى اصلى رو شروع ميكنم

پسراى من كوچيك هستن و تو خونه بازى ميكنن

صبح حدود ١٠ بيدار ميشن ٢ تا ٤:٣٠ بعد از ظهر خوابن

شب هم ١١:٣٠ ميخوابن

در ساختمون ما مراجعه به همسايه ممنوعه و بايد همه چى از طريق مسئولين ساختمون در لابى صورت بگيره

سرتون رو درد نيارم

اين آقا و همسرش ميان دم در هى شكايت كه سر و صداتون زياده آقا خوابه بيدار ميشه

ولى به خدا ما خونمون چيز غير عادى نداريم فقط بازى بچه ها

چندين بار اومدن

پريشب خود آقاهه اومد

همسرم انقدر معذب شد كه گفت فردا همه ى ماشين هاى بچه ها رو ميذارم انبارى

منم قانعش كردم نبره

ديروز زنگ زدم به بابام گفتم شوهرم ميخواد وسايل بچه ها رو ببره و اينا

بابام گفت لازم نيست كارى بكنين و محلش نذارين و در حد معمول مراعات كنين

گذشت امروز دو ساعت پيش دوباره خانم همسايه اومد و به من كلى حرف زد  و گفت شما نبايد توى برج زندگى كنين و حواست به بچه هات باشه و شوهرم دارو ميخوره و ...

حرفاش خيلى بهم برخورد ولى جوابش رو ندادم كه كاش ميدادم

به مامانم زنگ زدم اونم گفت با بابات مشورت كن

زنگ زدم به بابام اونم حسابى دعوام كرد گفت چرا هى زنگ ميزنى اين ور اون ور تا يه چيزى ميشه

من به جا ماندن از اين قافله عادت دارم.يا حسين(ع)

حالا خيلى احساس بدى دارم

كاش دستم ميشكست زنگ نميزدم به بابام

حالا حتما فكر ميكنه منظورم اينه كه به صاحبخونه ى اونا كه توى محل كارشون هست چيزى بگه

كلا دارم دق ميكنم

من به جا ماندن از اين قافله عادت دارم.يا حسين(ع)

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بگو بچه های من بچه ان بازی میکنن نمیتونم ببندمش که اینجاهم خونمه چهاردیواری اختیاری شما مریض هستین بهتره برین منزل شخصی بگیرین که همسایه نداشته باشین

دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ ای هیچ تو بهر هیچ برهیچ مپیچ
چون موجی هستند  لطفا از اون خونه برید

نميتونم

ما پولى به بابام نميديم

انقدر پول نداريم كه يه فكرى به حال خودمون بكنيم

يه آپارتمان ٤٨ مترى داريم كه با بچه هام توش جا نميشدم

من به جا ماندن از اين قافله عادت دارم.يا حسين(ع)
بگو بچه های من بچه ان بازی میکنن نمیتونم ببنمش که اینجاهم خونمه چهاردیواری اختیاری شما مریض هستین به ...

پيش بابام ضايع شدم

خيلى بد شد بهش زنگ زدم

من به جا ماندن از اين قافله عادت دارم.يا حسين(ع)
نميتونم ما پولى به بابام نميديم انقدر پول نداريم كه يه فكرى به حال خودمون بكنيم يه آپارتمان ٤٨ مت ...


پس بچه هات رو ببر پارک و ماشین ها رو بذار پارکینگ یه موقع طرف جانبازه حالش بد بشه از دست میره خدای نکرده بعد هم چون احتمال کتک زدن سایر اعضا خانواده هم هست در حالت موجی رعایت کنید لطفا

پيش بابام ضايع شدم خيلى بد شد بهش زنگ زدم

نه بابا من فکر میکنم پدرتون اونموقع سرش شلوغ بوده چاش میزاشتی شب که برگشت خونه بهش زنگ میزدی نه سرکارش بزنگی

دلم گرفته ای دوست ، هوای گریه بامن ، گر از قفس گریزم ، کجا روم کجا مننننننن😔😔😔
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

پیر خرفت

mahroo6965 | 15 ثانیه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز