2777
2789
عنوان

خیلی ناراحتم😕😕😕

147 بازدید | 13 پست

امروز دخترم‌رو‌مهد بروم‌بهم چسبیده بود و میگفت‌نرو سرکار .یکم‌پیشش بودم‌اما مربیش گفت بدش به من و دلت رو بزرک‌کن‌و برو.دادم‌دستش دخترم‌وحشتناک گریه میکرد ولش کردم‌و اومدم‌سرکار😭😭😭.نمیدونم‌کارم‌درست بود یا نه.

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

دیگه از معزلات سر کار رفتن همینه

🌷دلم برای خانه ی پدری ام تنگ شده• جایی که شیطنت هایم خریدار دارد .• جایی که همه چیز برای حالِ خوب داشتن فراهم است ...• جایی که همیشه در آن بچه ام ، و بچگی کردنم جرم نیست،که اگر ناز کنم .. پدر و مادرم، می خندند ، و نوازشم می کنند.• جایی که خوش طعم ترین غذاها وجود دارد..و هرچه خواستی نمی گویند خودت آماده کن !همه چیز بدونِ هیچ منتی مهیاست • آنجا که حتی مزه ی نان و ماستش هزار بار از پیتزا پپرونیِ بالای شهرِ اینجا بهتر است ...•  جایی که هر صبح ، بوی عطر گلدان های مادر مشام را می نوازد و صدایِ غُل غلِ سماورش ، حالِ آدم را جا می آورد • جایی که خواب های از سرِ صبح تا لنگ ظهر ؛ عجیب ، در آن می چسبد • که اگر آدم از سردیِ اولِ صبح ها چنبره زد ، کسی هست که با تمامِ عشق ، پتو رویش بیاندازد..و خوابِ شبها ، هیچ نگرانی و ترسی ندارد. جایی که تماشای برنامه کودک از نوع نوستالژی ، بیشتر از نوشیدنی های انرژی زا ، به آدم انرژی می دهد• آنجا که جنسِ قربان صدقه هایش فرق داد!من دلم همین گوشه از دنیا را تا ابد میخواهد.کنارِ پدر و مادری که از لبخندشان ؛تمام باورهایِ مرده ام جان بگیرند !🌷
پرستا داره.میتونه خونه هم‌باشه


مهد بهتر از اینه بچه را دست غریبه بدی اونجا لااقل با بچههای دیگه هست و از نظر من امنیتش بیشتره البته بعد دویا سه سال اول نه تو خونه بمونه بهتره ولی بعدش مهد بهتره

دعا کنید درتاریخ ۰۱/۰۱/۰۱ ۱۴ برای من معجزه اتفاق بیفته ......❤❤🙏🙏
سه سال و ۸ ماهه

سنش كه خوبه دختر منم سه سالگي رفت مهد من از يك ماه قبل براش درمورد مهد قصه ميگفتم بازي نا همه درمورد مهد بود وتا ماه اول خرو روز جايزه ميخريدم براش مثلا كتاب يا خوردني مورد علاقش پارك خيلي راحت رفت بنظرم قبلش بايد باهاش صحبت ميكردي

وزن اوليه٥٩.٧٠٠😕هدف اول٥٥🤓هدف دوم٥٠ 😎من ميتوانم💪

عذاب وجدان نداشته باش ماها که خونه داریم  صبح تا شب ور دل بچمون هستیم بازم بچمون کمبود داره فرقی نداره ولی کم کم عادت میکنه اگه از سن پایین بره تو اجتماع بهتره چون وقتی به سن مدرسه برسه راحتر می ره و اجتماعیتر میشه ولی بچه های ما چون تا الان نرفتن مهد و جاهایی شبیه این .، موقع مدرسه گرفتار میشیم من خودم از الان استرس مدرسه رفتن بچمو دارم چون اصلا دوست نداره از خونه بره بیرون خدا به دادم برسه 

میفهممت...من پسرم پیش دبستانیه امروز مریض بود بردم خونه مامانم ...هی با بغض میگفت اخه من دوس دارم تو پیشم بمونی😭ولی چه کنیم دیگه .....از الان غصه تابستون رو میخورم که شب ها کوتاهه و خوابش بهم میریزه

شروع رژیم ۱۹دی .....وزن شروع رژیم ۷۲ وزن هدف ۶۲ .....وزن کنونی ۶۷...میخوام تا 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز