چند روز پیش سالگزد ازدواجمون بود من اصلااااااا یادم نبود شوهرم برام کادو خرید وتبریک گف من مثه ماست فقط نگاش کردم 😐😐😐خیلی خجالت کشیدم ولی خودمو از تک و تا ننداختم الکی گفتم هوا سردبود نشد برم بیرون کادو بخرم با بچه 😂😉هنوزم نخریدم البته😩😩😩یبارم روز مرد کلا یادم رفته بود 😨😨حافظم خیلی داغونه
ن مشغله اش بیشتر ذهنی و اینکه همسر من اصلا نمیتونه بره چیزی خودش بخره بلد نیست حتی برای خودشش. میخواد خرید کنه چند ماه طول میکشه ولی کافیه بگم فلان چیز چقد خوبه حتما میره میخره یبار تومترو اسم ادکلن خانومی رو پرسیدم فردا شب باهمون ادکلن گرون اومد خونه به یه شاخه گل بی مناسبت یه اخلاق خاصی داره