2777
2789
عنوان

مادرشوهر جوان

| مشاهده متن کامل بحث + 5148 بازدید | 83 پست
مادر شوهر منم خسیسه😂😂😂😂وای انگار مادر شوهر منه 😂😂😂😂شوهرم بیست روز نبود، رفتم خونشون گفتم دلم ...

آره آره.یه بار ازم پرسید ناهار چی پختی؟گفتم ماکارونی.گفت بچه های من ماکارونی دوس ندارم منم نمیپختم.گفتم نه والا فلانی(شوهرم)دوس داره.گفت نه.درجا از همون آشپزخونه از شوهرم پرسیدم ماکارونی دوس نداری؟ گفت چرا بابا مگه همین ظهر2بشقاب پر نخوردم؟

مادرشوهرم  

برادرشوهرم که پیشش نشسته بود گفت هوووم خوشبحالتون ماکارونی داشتین؟    

مادرشوهرم  

مرو راهی که با ریگی بلغزی            مشو بیدی که با بادی بلرزی تو را قدر و تو را قیمت، گران است        مکن کاری که یک ارزن نیرزی...

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

میدونی چقد این آخریا قبل قطع رابطه پسرش حرصش داد، 😂😂😂😂البته شوهرم اول طرف اون بود، وای عادت داشت سالادو میزاشت تامن برم درست کنم منم بدم میادازینکار زرنگی میخواس بکنیه چون هی الکی تعارف میزد خگدم درست میکنم، اینم بگم خیلی براش کار میکردم، بعد توهمون حین سالاد درست کردن من برا پسرش آخریا میوه بردپسرشم پرتقالو قاچ کرد آورد گذاشت دهن من، لین فقط داشت جیلیز ویلیز میکرد😂😂😂😂😂ینی شوهرم بهم محبت میکردم سیاه میشد ولی میگفت من اصلا حسود نیستم ولی خیلی حسود بود، شوهرم دستمو میگرفت سریع میومد دست شوهرمو میگرفت

من حال کسی رو که ناخواسته باردار شده و کلی غصه میخوره نمیفهمم همونطور که اون حال من برای به آغوش کشیدن بچه ای که نمیخوادش دارم رو نمیفهمه....اون غصه میخوره چون برای لحظه های نبود بچه دنیایی ساخته همونطور که من برای بودن بچه دنیاهامو می سازم...یه روز دیر شدن موعد پریودی برای اونا معنی گرفتاری و اضطرابه اما برای من پر از تخیل و رویاست...اون با دیدن اولین قطره خون خوشحال میشه و من کاخ آرزوهام نابود میشه...دلم میخواست برای بچه ام یه مادر جوون باشم اما دست تقدیر قوی تر از آرزوهای منه...قدرت جنگیدن با تقدیر رو ندارم...تسلیمم...مجبورم که تسلیم باشم...😢برای آروم کردنم نگو خوشحال باش که بچه نداری و راحتی...آروم نمیشم عذاب میکشم، اگه نبود این نعمت راحتی داشت پس چرا دل من  آشوبه؟؟؟ دلم میخاد بوی تن بچه امو استشمام کنم،دلم میخاد بغلش کنم و لبهامو ساعتها روی گونه ی نرمش بذارم، دلم میخاد لحظه هام پر بشه از دغدغه ی شستن شلوار کوچولوی نی نیم😍، دلم پر میکشه واسه بازی نی نیم با بابای مهربونش، واسه اولین روز مدرسه اش، واسه قد کشیدنش، واسه کت و شلوار دامادیش و لباس سفید عروسیش، من هر روز با دنیایی که تو در واقعیت داری در رویاهام زندگی میکنم، ...لحظه هایی که برای تو گذراست برای من آرزوست...پس برام دعا کن💔بستن
مطمئنی توهم نزدی ؟ به چی حسادت میکنه مثلا ؟

جدی میگم خب 

به رنگ‌موهام طرز لباس پوشیدنم وسیله های نو‌ که واسه اول زندگی کرفتم به اندامم بنده خدا از بس قدش کوتاهه هر وقت میرفتم خونشون کفشای مجلسی پاشنه بلند میپوشه که کم نیاره همش استرس اینو داشتم یهو نیفته بندازه گردن من

بچه ها پسر غمم جدیدا ازدواج کرده مادرزنش متولد ۶۲ باور میکنید


  بعد دخترش چندسالشه؟؟

مرو راهی که با ریگی بلغزی            مشو بیدی که با بادی بلرزی تو را قدر و تو را قیمت، گران است        مکن کاری که یک ارزن نیرزی...
آره آره.یه بار ازم پرسید ناهار چی پختی؟گفتم ماکارونی.گفت بچه های من ماکارونی دوس ندارم منم نمیپختم.گ ...

وای وای 😂😂😂😂من آشپزیم عالیه، اون نه، هی از غذای من ایراد میگرفت الکی😂

یبار گفت وای دلمون ساندویچ نمیخواد، بااینکه من و شوهرم ساندویچ میخواستیم، گفت ساندویچ میخوای پسرم؟ گفت آره😐🤩به پدر شوهرم رو کرد تو چی؟ اونم گفت اره خیلی خوب بود! یبار اعتراف کرد قیمه هات خیلی خوشمزس مال من اینمدلی نمیشه دخترش سریع گفت مامان مال توام اینشکلیه😒😒😒😒

من حال کسی رو که ناخواسته باردار شده و کلی غصه میخوره نمیفهمم همونطور که اون حال من برای به آغوش کشیدن بچه ای که نمیخوادش دارم رو نمیفهمه....اون غصه میخوره چون برای لحظه های نبود بچه دنیایی ساخته همونطور که من برای بودن بچه دنیاهامو می سازم...یه روز دیر شدن موعد پریودی برای اونا معنی گرفتاری و اضطرابه اما برای من پر از تخیل و رویاست...اون با دیدن اولین قطره خون خوشحال میشه و من کاخ آرزوهام نابود میشه...دلم میخواست برای بچه ام یه مادر جوون باشم اما دست تقدیر قوی تر از آرزوهای منه...قدرت جنگیدن با تقدیر رو ندارم...تسلیمم...مجبورم که تسلیم باشم...😢برای آروم کردنم نگو خوشحال باش که بچه نداری و راحتی...آروم نمیشم عذاب میکشم، اگه نبود این نعمت راحتی داشت پس چرا دل من  آشوبه؟؟؟ دلم میخاد بوی تن بچه امو استشمام کنم،دلم میخاد بغلش کنم و لبهامو ساعتها روی گونه ی نرمش بذارم، دلم میخاد لحظه هام پر بشه از دغدغه ی شستن شلوار کوچولوی نی نیم😍، دلم پر میکشه واسه بازی نی نیم با بابای مهربونش، واسه اولین روز مدرسه اش، واسه قد کشیدنش، واسه کت و شلوار دامادیش و لباس سفید عروسیش، من هر روز با دنیایی که تو در واقعیت داری در رویاهام زندگی میکنم، ...لحظه هایی که برای تو گذراست برای من آرزوست...پس برام دعا کن💔بستن
جدی میگم خب  به رنگ‌موهام طرز لباس پوشیدنم وسیله های نو‌ که واسه اول زندگی کرفتم به اندامم بند ...

خوب شاید قبلا هم میپوشیده . مگه قبلشو دیده بودی ؟


قد شما چقدره که ایشون حسودی میکنن 🤔


نمیخوام طرفشو بگیرما . برام سواله واقعا که مادر به چیِ عروسش میتونه حسودی کنه 

مطمئنی توهم نزدی ؟ به چی حسادت میکنه مثلا ؟

راست میگه عزیز منم همینطورم.مادرشوهر من دختر نداره،نمیدونم شاید براش سخته که پسرش زن گرفته ولی انقدر کارای عجیب میکنه خیرداده که اگر من ظرفیتمظرفیتم پایین بود حتما زندگیم مختل میشد.یعنی سر حسادت بامن پسرشم فدا میکنه

مرو راهی که با ریگی بلغزی            مشو بیدی که با بادی بلرزی تو را قدر و تو را قیمت، گران است        مکن کاری که یک ارزن نیرزی...
خوب شاید قبلا هم میپوشیده . مگه قبلشو دیده بودی ؟ قد شما چقدره که ایشون حسودی میکنن 🤔 نمیخو ...

من قدم ۱.۷۳ و وزنم ۶۷هستش اما قد اون ۱.۵۰میتونه باشه 

قبلا به خودش میرسید اما الان کلا جلو اینه  بووقتی من اونجا میرفتم  بعدشم احساس میکنه من پسرشو‌ چیز خور کردم به قول خودش خوشش نمیاد بهم محبت کنه اخه پدر شوهرم کاملا نسبت بهش بیدمحبته میگه پسرمم باید مثه باباش رفتار کنه با زنش 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز