2777
2789
عنوان

مادرشوهر جوان

| مشاهده متن کامل بحث + 5144 بازدید | 83 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

مادر شوهر من ۶۰ سالشه ولی میگه ۴۰ سالمه انقدر کار کردم شکسته شدم (خودم شناسنامشو دیدم که ۶۰ سالشه ها همسرمم میگه ۶۰ سالشه ولی قبول نمیکنه میگه شناسنامه خواهر بزرگمو دادن به من😂)

تا حالا یکبارم بدون ارایش ندیدمش😅

 هرچیم میپزم شوهرم تعریف میکنه میگه اره منم بلدم بچه ها چون نمیخورن نمیپزم.

خیلی حسوده

منم اصلا بهش محل نمیدم یعنی غیر از سلام خدافظ چیزی بینمون ردو بدل نمیشه. تازه به این نتیجه رسیدم این بهترین راهه

مادرشوهرم متولد51.تاقبل ازدواج ما چیزی به عنوان به خود رسیدن براش معنایی نداشت.بعد از ازدواج ما کم کم به خودش اومد.البته خساست بهش اجازه نمیده که از نظر ظاهری و لباس و اینا بخواد رقابت کنه ولی احساسی و رفتاری چرا.و اینک لااقل 4تا ظرف درست و حسابی واسه پذیراییاش گذاشت!زنی که واسه سرماخوردگی پسرش یه سوپ نمیپخت(و هزارتا چیز دیگه)الان پسر براش شده عزیز دل مادر.الان بیشتر از 5ساله آرزو شده براش که شوهرم یه داد سر من بزنه.متاسفانه به شدت حسادت میکنه و به خیال خودش میخواد زور منو دربیاره

مرو راهی که با ریگی بلغزی            مشو بیدی که با بادی بلرزی تو را قدر و تو را قیمت، گران است        مکن کاری که یک ارزن نیرزی...
مادرشوهرمن خیلی عسب افتاده اس به معنای واسعیییی. رفته بودیم تالار دیدم جوراب سیاه صخطم ک‌یده از رو‌‌ ...

دختر نداره؟؟؟ بهش یاد بده چطور متناسب لباس بپوشه شاید بلد نیست 

همیشه باید ۶۰ کیلو بمونم. با ورزش و کالری شماری.....🙂

والا حس مالکیتی که رو شوهر من داشت رو شوهر خودش نداشت.... 😒😒😒😒😒😒منم دست پسرشو گرفتم رفتیم یه جای دور قطع رابطه کردیم،شوهر من بود بی تربیت😒😒😒😒😒فقط واسه خودش میخواستش

من حال کسی رو که ناخواسته باردار شده و کلی غصه میخوره نمیفهمم همونطور که اون حال من برای به آغوش کشیدن بچه ای که نمیخوادش دارم رو نمیفهمه....اون غصه میخوره چون برای لحظه های نبود بچه دنیایی ساخته همونطور که من برای بودن بچه دنیاهامو می سازم...یه روز دیر شدن موعد پریودی برای اونا معنی گرفتاری و اضطرابه اما برای من پر از تخیل و رویاست...اون با دیدن اولین قطره خون خوشحال میشه و من کاخ آرزوهام نابود میشه...دلم میخواست برای بچه ام یه مادر جوون باشم اما دست تقدیر قوی تر از آرزوهای منه...قدرت جنگیدن با تقدیر رو ندارم...تسلیمم...مجبورم که تسلیم باشم...😢برای آروم کردنم نگو خوشحال باش که بچه نداری و راحتی...آروم نمیشم عذاب میکشم، اگه نبود این نعمت راحتی داشت پس چرا دل من  آشوبه؟؟؟ دلم میخاد بوی تن بچه امو استشمام کنم،دلم میخاد بغلش کنم و لبهامو ساعتها روی گونه ی نرمش بذارم، دلم میخاد لحظه هام پر بشه از دغدغه ی شستن شلوار کوچولوی نی نیم😍، دلم پر میکشه واسه بازی نی نیم با بابای مهربونش، واسه اولین روز مدرسه اش، واسه قد کشیدنش، واسه کت و شلوار دامادیش و لباس سفید عروسیش، من هر روز با دنیایی که تو در واقعیت داری در رویاهام زندگی میکنم، ...لحظه هایی که برای تو گذراست برای من آرزوست...پس برام دعا کن💔بستن
دختر نداره؟؟؟ بهش یاد بده چطور متناسب لباس بپوشه شاید بلد نیست 

اره دقیقا دختر نداره ن بابا رفتیم اونجایکی از دوستای خانوادگیشون دید وشعشوهی بمن گف ب مادر‌وهرت برس دختر نداره نمیدونه ب خودش گف مردامیرن صیغه میکنن خخخخ

یاد عمه شوهرم افتادم که با عروس هاش مسابقه میزاره برای لاغر کردن و...خیلی هم جوون و خوشتیپ البته خیلی هم باهاشون رفیقه پوستشو کشیده اما عمل نکرده چون نمیخواد چهره ش مصنوعی بشه ولی اونجا شو عمل زیبایی کرده برای شوهرش

اره دقیقا دختر نداره ن بابا رفتیم اونجایکی از دوستای خانوادگیشون دید وشعشوهی بمن گف ب مادر‌وهرت برس ...

ببخشید عزیزم متوجه نشدم 😑

همیشه باید ۶۰ کیلو بمونم. با ورزش و کالری شماری.....🙂
مادر شوهر من ۶۰ سالشه ولی میگه ۴۰ سالمه انقدر کار کردم شکسته شدم (خودم شناسنامشو دیدم که ۶۰ سالشه ها ...

ديگه هرچقدررررر اشتباه بشه يا شناسنامه حا ب جا كنن نهاااايتا ٣سال ديگه ٢٠سال غير ممكنه!!!!

مادر شوهر من بهش بر میخوره عروس داره  از روزی که من اومدم تو‌خونوادشون کلی به خودش میرسه و‌تغیی ...

با فامیل پدرشوهرت ارتباط بگیر و بذار به گوشش برسه ،حرصش درمیاد.خودمم این کار میکنم  البته تلافی کاراشو میکنما  

مرو راهی که با ریگی بلغزی            مشو بیدی که با بادی بلرزی تو را قدر و تو را قیمت، گران است        مکن کاری که یک ارزن نیرزی...
مادرشوهرم متولد51.تاقبل ازدواج ما چیزی به عنوان به خود رسیدن براش معنایی نداشت.بعد از ازدواج ما کم ک ...

مادر شوهر منم خسیسه😂😂😂😂وای انگار مادر شوهر منه 😂😂😂😂شوهرم بیست روز نبود، رفتم خونشون گفتم دلم برا شوهرم تنگه گفت نه تو نمیفهمی هیشکی مث من دلش براش تنگ نشده، هیشکی مث من پسرمو نمیخواد، 😐😐😐😐😐قطع رابطه کردیم نکبتو

من حال کسی رو که ناخواسته باردار شده و کلی غصه میخوره نمیفهمم همونطور که اون حال من برای به آغوش کشیدن بچه ای که نمیخوادش دارم رو نمیفهمه....اون غصه میخوره چون برای لحظه های نبود بچه دنیایی ساخته همونطور که من برای بودن بچه دنیاهامو می سازم...یه روز دیر شدن موعد پریودی برای اونا معنی گرفتاری و اضطرابه اما برای من پر از تخیل و رویاست...اون با دیدن اولین قطره خون خوشحال میشه و من کاخ آرزوهام نابود میشه...دلم میخواست برای بچه ام یه مادر جوون باشم اما دست تقدیر قوی تر از آرزوهای منه...قدرت جنگیدن با تقدیر رو ندارم...تسلیمم...مجبورم که تسلیم باشم...😢برای آروم کردنم نگو خوشحال باش که بچه نداری و راحتی...آروم نمیشم عذاب میکشم، اگه نبود این نعمت راحتی داشت پس چرا دل من  آشوبه؟؟؟ دلم میخاد بوی تن بچه امو استشمام کنم،دلم میخاد بغلش کنم و لبهامو ساعتها روی گونه ی نرمش بذارم، دلم میخاد لحظه هام پر بشه از دغدغه ی شستن شلوار کوچولوی نی نیم😍، دلم پر میکشه واسه بازی نی نیم با بابای مهربونش، واسه اولین روز مدرسه اش، واسه قد کشیدنش، واسه کت و شلوار دامادیش و لباس سفید عروسیش، من هر روز با دنیایی که تو در واقعیت داری در رویاهام زندگی میکنم، ...لحظه هایی که برای تو گذراست برای من آرزوست...پس برام دعا کن💔بستن
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792