دوستای گلم..
واس خواهر م خواستگار اومده بود جهت اشنایی بیرون میرنو...میگردن
هم دانشگاهی..ابجیم خودش با ی اقایی اشناست قراره ازدواج کنن..
ک برای همکار این اقا دنبال دختر بودن خواهر منو معرفی کرده..
اینجوری بگم
)ابجیم و هم دانشگاهیشش.. با ۲تا همکار دارن رفت وامد میکنن)
حالا اینا رفتن بیرون و...
خواهرم میلی نداره میگه نمیخوام
پسرا جفتشون کارمند بانکن
.. وخواهرم میگه هروقت در مورد شرایط زندگی و حقوق و...حرف میزنمنم
..میگه میگزرونمت..نگران نباش
ولی حقوقشو نمیگه..
اما دوستش
میگه نه اون اقا گفته۴تومن حقوقشه مزایا داره و وحتی واسه حساب من پول میریزه.
ی حساب جدا داریم تو بانکش ب نام من پول میریزه ک معدل بگیرن وام برداریم طلا بخریم☺.
و تمام برنامه ریزی ها قبل عقد و...کردن
ابجیم میگه اما این اقا ادعا داره پدرش قرونی نداره هرچی داره خودشه
و از عقد وخرید طلا تا عروسیو..خونه و...با پسره.. وخودش
خواهرم میگه هر وقت میگم چقد پولتو منم کار میکنم زندگیمونو میچرخونیم وفلان حرفو حرف
اقا میگه من ۲تومن حقومه
و واممیگیرم ی کار میکنم
همین تازه...میگه اصلااا واسم خرید نکرده برعکس دوستم همچی براش میخره
میگه این پسر انگار مناسب نیس