همونی ک یه روز عاشقش بودم، همونی ک جلو خونوادم وایستادم و سه سال خفت کشیدم تا بابام قبولش کرد
همون ک تو نامزدی باهاش تو باغ اجاره ایش کار کردم
همون ک هرکی دو روز پیشمون میموند میرف همه جا میگف شوهر داری میخواین یاد بگیرین برین رفتار فلانی(من) رو با شوهرش ببینین
همون ک یه هفته بعد از عروسی بابامو زد و من موندم باهاش تا درستش کنم
همون ک بد دهن بود و کمکش کردم لااقل عین نقل و نبات فحش نده
همون ک هفته ای دو سه بار ازش کتک میخوردم اما انقد عاشقش بودم ک نمیتونستم ترکش کنم و انقد تحمل کردم تا خوب شد
همون ک چاقو گذاش زیر گلوم
همون ک جاشو ازم جدا میکرد و من تا صبح گریه میکردم
آره... شوهرم... همون ک همه جا رسوام کرد و من بازم عاشقش بودم
همون ک کمکش کردم تا این اخلاقاشو کنار بذاره، بشم خوشبخت ترین زن دنیا
ولی دو هفتس شده همون آشغالی ک بود
همون اقا، الان شده دشمن خونیم
همون اقا وقتی میره بیرون میشینم دعا میکنم ک تصادف کنه
سکته کنه
چقدر زندگیم پوچه
بیچاره پسرکم😑