مننن...یبار داستانشم تو تاپیکم گفتم...عشقم یطرفه بود ..3 سال جنون وار دوسش داشتم...بعد دو سال دوست شدیم و روانیش بودم..خیلی راحت رهام کرد و از ایران رفت.....
به همین راحتییی...افسرده شدم ....و از لجش بعد 8 ماه با همسرم ازدواج کردم....
اون کیس برگشت ایران و فهمید نامزد کردم پیعام میفرستاد که هنو تو فکرمه.....شاید منم کنج دلم میخواستمش هنوز اما بیشتر حس کینه و انتقام بود....
اتفاقا با همسرم خوشبختم خدا رو شکر ..اون طرفم از اقوام هستش...میبینیم همو تو دور همی ها...من هم انقد با همسرم گرم میگیرم ک اون طرف از قیافش معلوم میشه ک بهم میریزه...الانم ازدواج کرده اما رابطشون اوکی نیست...
ب گوشم رسید پیش خانوادش گفته ک عین چی پشیمونه رهام کرده و داره تاوان میده