زنــدگـیِ تلــخ😢 و شــاد😂 و شـیـطـون من ۲

ما رفتیم دور دور

با اهنگای معین

بعد من میگفتم چقد قشنگه اهنگات😍😍😍

گفت توی اتاقم یه عالمه باند دارم که وصل میشه به کامپیوتر هروقت اومدی بهت نشون میدم و برات اهنگ میزارم حال کنی تازه باندامم رو پایی میزنن😂😂😂😂

اقا منو اورد خونمون

بعدش مامانش زنگ زد ک ما بریم ازمایش

روزازمایش 

اینم رفته بود ماشین پسرخالشو گرفته بود

اومد دنبال ما

مادرشوهرم رفت عقب نشست

به زور منو کرد جلو

بعد شوهرم اهنگ باورم نمیشه پیش من نشستی گذاشته بود😂😂😂

تا خواننده اینو خوند مادرشوهرم گفت باورت بشه پیشت نشسته😒😒😒

ما رفتیم ازمایش بعد به من میگفت زود جیش کنیا😂😂😂 من عاشق مسخره بازیش بودم

حالا مگ من جیشم میومد؟؟؟؟

یکساعت من اون بالا بودم

اخه قبلش رفته بودم دسشویی خونمون

😂😂😂😂😂

هیچی دیگ اینقدر اب خوردم

هی میرفتم توی توالت اب یخ میگرفتم میگفتم پیش پیش پیش پیش😂😂😂😂تا اومد سریع پرش کردم

شوهر منو دید گف چقد دیر کردی مگه بهت پارچ داده بودن؟ منم مرده بودم از خجالت

بعدش مادرشو گزاشت خونه

مارو برد ابمیوه داد یه شاخه گلم خرید

مارو برد خونه😍😍😍😍

و من حس میکردم چقدر خوشبختم😍😍😍😍😍😍😍

جواب ازمایش مثبت شدو قرار شدی روزی بریم محضر👏👏👏

خلاصه من رفتم یه لباس سفید خیلی خوشگل خریدم با شلوار لی😎😎😎😎

موهامم ابجیم برام لخت کرد🙌🙌

بعدش همگی رفتیم محضر😋😋😋😋

وای نمیدونید چ حسی بود

توی اسمونا بودم🙆🙆🙆🙆🙆

خواهرشوهرم بهم گف بیا این شالو سرت کن این قشنگتره😒😒😒😒😒😫😫😫😫

خلاصه ما عقد کردیم بعدش منو بردن خونشون

تا رسیدیم

شوهرم دستمو گرفت گفت بیا بریم باندامو نشون بدم😍😍😂😂😂

توی دلم خدارو شکر کردم که شو رتم نوعه😇😇😇

خب چیکار کنم اتفاقه دیگ😐😐😐😐😐

رفتیم بالا ی اتاق داشت

نشست پشت میز

منم نشوند روی پاش😊😊😊😊

یه کیلیپ گزاشت صداشم زیااااد کرد😆😆😆😆

بعد هی از پشت با موهام بازی میکرد هی گردنمو بوس میکرد😮😮😮😮

وای یادش بخیر😍😍😍😍😍

خلاصه دیگ رفتیم پایین مادرشوهرم یه‌عالمه‌ تخم مرغ گوجه درست کرده بود😐😐😐😐 من گفتم مامانت اشپزی بلده؟ گفت اره

😂😂😂😂😂😂😂

بعدش فامیلاشون اومدن منو دیدن  و رفتن

خلاصه فرداشم رفتم ابروهامو برداشتم

اصلاح کردم😊😊😇😇😇

اینقدر درد داشت مامانم همش پسته میزاشت دهنم ضعف نکنم😂😂😂 

ارلیشگر وسط ابروهامو برنداشته بود

ابروهام پیوندی بود.شوهرم همش میگفت خاتون جوون😇😂😂😂😂

منم هروقت باش میرفتیم بیرون وسط ابروهامو کلی کرم میزدم‌ معلوم‌ نباشه😂😂😂😂😂😂

خلاصه رفتیم برای انتخاب لباس عقد

چون خونشون بزرگ بود همونجا مراسم گرفتیم

اتلیه هم رفتم

یه سرویسم برام خریدن

همه چی گل و گلستون بود

تا اینک ما به یه مهمونی دعوت شدیم

یه مولودی بود برای فامیلای پدرشوهرم

وقتی رسیدیم من کلی خوشگل کرده بودم چون اولین مهمونی بود

وقتی نشستم ی دختر خیلی خوشگل چشم رنگی دیدم ک همش زل زده بود به من

و خواهرشوم همش میگفت نگاش نکن😒😒😒

من خیلی کنجکاو شدم که این کیه😮😮😮

وقتی رسیدیم به شوهرم گفتم این کی بود با این مشخصات

گفت هیچکس ولش کن😫😫😫

تا اینک فهمیدم این دختر خیییلی خوشگل

قبلا عشق شوهرم بوده

وقتی شوهرم میخاسته بره تحقیق میره دانشگاش

میبینه اینا همگی دختر پسری نشستن لش بازی میکنن

شوهرمم پشیمون میشه ولی این دختره ول کنش نبوده

خلاصه یه روز  صبح دیدم مادرشوهرم داره با یکی حرف میزنه پشت تلفن

فالگوش وایسادم

دیدم مادرشوهرم میگه مریم خانم پسر من دیگ عقد بستس این حرفا فایده ایی نداره

هرچی بوده گذشته منم نمیخام کسی چیزی بدونه چون جیز مهمی نبوده

خلاصه من خیلی کنجکاو بودم تا اینک ظهرش مامانم زنگ میزنه عمت مرده ما داریم میریم اصفهان توام میایی؟منم گفتم اره حاضر میشم بیاید دنبالم

خلاصه بعد از گریه و زاریم

ازشون اجازه میگیرم ک برم ی دوش بگیرم

شوهرمم حاضر میشه ک بریم

من یه دوش فوری میگیرم

وقتی داشتم لباسامو میپوشیدم

میبینم خواهرشوهرم داره چوقولی منو به مامانش میکنه

میگفت دختره یکساعته توی حمومه این همه شیر آبو باز گذاشته ینی چی پس فردا این میخاد پول قبضارو بده😑😑😑😑

حالا من یه دوش ساده سریع گرفتم

خلاصه ندیدم میگیرم و میریم اصفهان 

اونجا توی مراسما من همش سرم شلوغ بود

تا اینک میبینم پسر عمم داره با ابجیم حرف میزنه

ابجیم بدون شوهرش اومده بود