سلام من بيست و يك سالمه و چاهارساله ازدواج كردم وبچه هم دارم ي شب پيش ساعت سه شب شوهرم با تكون دادن محكم من منو از خواب بيدار كرد وكلافه گفت پاشو بچه گريه ميكنه منم شاكي شدم ك اين نوع رفتارت خوش نيست واون شروع كرد ب داد زدن و ...ومن بعد مدتي ك بچه رو خوابوندم خواستم بخوابم باز چرت و پرت گفت من اين دفه ازش خواستم ك بس كنه بچه نترسه اونم بهش برخورد ك چرا گفتم بسه برگشت و بهم گفت اشغال قبل اينم دوبار خيانت كرد و هيچ وقت نيومد معذرت بخواد من جديدا متوجه شدم خيلي قيافم شكسته شده دلم نميخواد هيچ جا برم ديگه موندم با بي احمتي هاي شوهرم
صد بار خیانت کنه از جون خودت که مهم تر نیست مادر هستی بخاطر بچت باید سالم بمونی۲۱ ساله قرص اعصاب چیه باید ببینی چه کاری ارومت میککنه درک میکنم تو فشاری ولی ایجور هم که نمیشه عزیزم حرفم اینه که یه فکری برای خودت بکن یا از کسی کمک بگیر این طور نمون