این قضیه واسه قبل الان متهلم ها اولین قرار با دوست پسرم رفتم خشتک شلوارم پاره بود وای اونم یه پسر خیلی عالی همه چی عالی خخخخخخ
چادر مشکی که تازه خریده بودم و سوخت امروز رفتم یکی دیگه گرفتن اما مثل اون براق نیست می ترسم فامیلای شوهر جان بفهمن استرس دارم .😢😢
خونه عمم خودشیرین بازی دراوردم خودم تکی ظرف شستم دوتا لیواناش توهم گیر کرد بعد اطرافمو نگاه کردم دیدم کسی حواسش نیس لیوانو به زور کشیدم بیرون تلق شیکست دوباره گذاشتم توهم گذاشتم تو کابینتش هیچکسم نفهمید اما بعدااعتراف کردم😕
من یبار ساپورت پوشیدم همش خودشو میکشید پایینو اومدم تو اتاق درستش کنم داداشم تو اتاق بود گفتم. طوری نیست اومدم بکشمش بالا دیدم چشا داداشم گرد شد نگاه کردم به جا ساپورت شورتمو محکم کشیده بودم بالا :| همه چی هم نمایان
من دیسک کمرم زده بودبیرون همون روزرفتم ام ار ای چون خونه خودم اسانسورنداشت رفتم خونه مادرشوهرم برام تشک تو هال انداخت همون شب پریودشدم کثیف شدم دستمم سوخته بودپانسمان بود، کمرمم که نمیتونستم تکون بدم باکلی دردسروگریه روتشکی رو دراوردم صبح زود شستم ولی آخرش فهمید
پدر شوهرم مرد زنگ زدم ب خواهر شوهرم ی شهر دیگه اس مریض هم هس گفتم بابات نفس نمیکشه مرد بیا خیلی کارم زشت بود نمیدونم فازم چی بود همه بهم حرف زدن
شوهر عمم عروسیه پسرش
پیرهنش که مارک هاکوپیان بود و ۳ سال پیش ۵۰۰ هزارتومن خریده بود
داد بهم که اتو بزنم منم سوزوندمش
حالا ۲ ساعت به سالن مونده بود😓😓😓😓😓
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
