نمی گم خدایی نکرده به خاطر دعای من بوده .از حرصم اینطور نوشتم .هرجا میرفتم براش دعا میکردم هرکاری براش میکردم اون بزرگتر از من بود .هرجا منو میدید میرفت ی اتاق دیگه .چرا چون من زود بعاز عروسیم باردار شدم .به همه بد منو میگفت .بچه مو بعل نمیکرد .اشک منو با حرفاش در می اورد .....اما فقط فکر میکردم چون عاشق بچه اس اینطور میکنه .شوهرشو مجبور به اسباب کشی کرد توی آپارتمان بودیم رفتن از اونجا کلا
من بچه تا 7سال دیگه دوست ندااااااارم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
