سلام بچه ها ، خیلی ناراحتم ،از خودم خسته شدم. خیلی ساده ام ،به خاطر این سادگیم کارم رو از دست دادم ،از خودم بدم میاد که نمیتونم زرنگ باشم . با این که در کارم و تحصیلاتم دقیق و پرتلاشم ولی این سادگیم باعث میشه دیگران به راحتی ازم سواستفاده کنن ، وقتی دیگران بهم میگن تو خیلی ساده ای از خودم بدم میاد،سادگیم باعث شده حتی تا این سن هم نتونم ازدواج کنم ،همکارام بهم میگفتن خیلی بی عرضه بودی که تا الان نتونستی ازدواج کنی
شاید یکی از دلایلی که همکارات فکر میکنن ساده ای اینه که بهشون اجازه اظهار نظر میدی اونم تو مسائل کاملا شخصی!
مگ شوهر چی داره
من از شما بدترم گناه بقیه رو گردن میگرفتم فکر میکردم خیلی دوست خوبی هستم الان از همونا ضربه خوردم همیشه خودمو ب اب و آتیش زدم ک اگه کسی ی خواسته ای ازم داشت یا داره حتما انجام بدم این ی نمونه اش از خودم بدم میاد حتی نمی دونم چجوری خودمو تغییر بدم امیدوارم دخترم ب من نره
ب چی میگی سادگی؟ رفتارات چجوریه؟
😕یعنی هر کی شوهر نداره بی عرصه هست چه حرفا.اگر یه بار جواب حرفاشون میدادی هیجوقت نمی تونستن اینجور حرف بزنن
توی این دوره و زمونه سادگی بزرگترین اشتباهه برید پیش مشاوره راهنماییتون کنه
منم تازه فهمیدم راجب کوچکترین مسئله خانوادگی پیش دوستا نباید حرف زد مخصوصا شادیها و عشق و عاشقی ها و... یعنی فووووری چشمشون میگیره
خیلی خیلی ضربه خوردم دیگه میترسم با کسی ارتباط برقرار کنم وسایل هامو میدم بقیه ک مثلا خوشحالیشون رو ببینم وسیله ای ک استفاده نکردم کفش خوشگل و شیک ادکلن لباس پارچه و....خیلی پشیمون ام همونا رو میخوام الان😥😦
مثلا مدیرم با اینکه طبق توافق شیفت صبح باید کار میکردم ولی بعضی موقع ها مدیرم ازم می خواست بعد از ظهر هم کار کنم بدون اضافه کاری منم انجام می دادم
یا اینکه هر موقع بین یکی از همکارا و رییس اختلاف میافتاد میمودن به من میگفتن مدیر پشت سرت خیلی بد میگه ابن باعث میشد من از مدیرم کینه به دل بگیرم ، بعدا فهمیدم بیشترشون دروغ بود ،خداااایا من چقد ساده بودم که دروغ اونا رو باور می کردم،یه بار پیش یکی از همکارم درباره مدیرمون حرف زدیم چند روز بعد همه رو بهش گفته بود در صورتی که اونم خیلی چیزا گفت این کارش باعث اخراج من از کارم شد و بعد خودش جای من استخدام شد
خداااااااااا چرا من اینقد زود اعتماد میکنم
آره پاندا جون دقیقا اینجوریه ،خب فکر میکردم اگه‌بهشون‌چیزی بگم ناراحت میشن و تو محیط کار صورت خوشی نداره
اونا همه سیاست داشتن کارشون رو خوب انجام نمی دادن ولی بلد بودن چجوری خودشونو نشون بدن ، با اینکه کار من از همه بهتر بود و اینو چند بار خود مدیر هم بهم گفت ولی چون اونا سیاست داشتن مدیرمون اونا رو بیشتر قبول داشت ،اصلا انگار مدیر ملاکش کار نبود و خیلی چیزهای دیگه براش مهم بود
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
43 ثانیه پیش
45 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
