من بیستویک سالمه پشت کنکوری تجربیم پسرعموم چهارساله منو میخواد اونم مهندسه،اما مامانش مخالفه چون پسرعموم تونوجونیش دخترخالشومیخاسته وعموم نزاشته چون بچه بودن و ین حرفا حالام مامانش به تلافی لج کرده ومیگه پسرعمومم به خونوادش شدیدااحترام میزاره ومیگه براش مهمه ک راضی باشن حتما،خواهرش خیلی منودوس میگه بریم پیش دعانویس دعاکنیم مامانم راضی میشه،من موندم چیکارکنم نظربدین توروخدا
کودکین.
بیخیال باو
صوهری ک‌با دعا بیاد با نفرین میره
والا
دعانویس؟این چه حرفیه.به زور که نمیشه چیزیو خواست اگه قرار باشه به هم برسین میرسین
چي بگم والا،خودتوكوچيك نكن فقط،بريدپيشه دعانويس☹️
با دعا میخوای زندگی کنی؟؟؟ زوری چیزی رو از خدا نخواه این یه تجربه خواهرانس
ساحل دلتو به خدا بسپار شک نکن قشنگترین قایقو برات میفرسه😊
عشق شدیدی بینمونه چ شبا ک دوتایی گریه نکردیم باهم بخدا بچه نیستیم یکم درک لطفا
خب راهای دیگه ای به ذهنتون میرسه بگین لطفا
برید پیش مشاور بجای دعا نویس
