2777
2789

دوستان من ی مشکلی دارم...ینی همه چیم از همین نشات میگیره....اونم اینه که وقتی وارد جمعی میشم ناخود اگاه هول و استرسی میشم...تپش قلب میگیرم...

دقیق نمدونم چکار کنم...

خیلی میترسم سوتی بدم...چون بعدش خودخوری میکنم و اعتماد بنفسم پایین میاد...تا چند روز بهش فکر میکنم و عصبانی میشم...

مثلا تو احوال پرسیا...

کسی میدونه چارش چیه؟

یبار دکتر گفت وراثته...ولی من میخام اینطور نباشم چون کل زندگیمو بنظرم تحت تاثیر قرار میده...اضطرابیم میکنه...


میشه برا بچم دعا کنی....

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

حل میشه 

امروز ۱۶ دی ماهِ سال نود و نه هجری شمسیه، فصل بد خاکستری تموم شده و بهارِ افتابیِ آرزوهایِ بلند پرواز تو راهه❤🌹🍀...من خیلی خوشحال تر از روزا و سال های قبلم چون فهمیدم هیچ چیز و هیچ کس و هیچ موقعیتی بدِ مطلق نیست، زندگی لحظه به لحظش درسه!خدای مهربونم بلند پرواز چشم امیدش به توئه😍من اون پنجره رو رو به منظره دشت های سرسبز باز میکنم💖💪امروز ۱۶دی ماه هزار و چهارصدِ من تو مسیری هستم که باید باشم هنوز اول راهم اما تو راه درستی قدم گذاشتم.روزهای سختی رو پشت سر گذاشتم که میگفتم مگه بدتر از اینم میشه؟ اما من از همشون عبور کردم و رو خودم تمرکز کردم.خدای خوبم من همیشه بودنت و حس کردم ازت ممنونم که کمکم میکنی باتمام وجود سپاس گذارم❤همه چیز بهتر و بهتر میشه و من میرسم به ارزوم.از این عشق و اشتیاق دنیایی میسازم به وسعت قلبم🌱❤من دوباره جوانه زدم...و این شروع سبز شدنه...دوستت دارم بلندپرواز

یه جور وسواس فکری هم هست 

مثلا همین که گفتی بعد از جریان تا چند روز خودخوری میکنی به جریان فکر میکنی

من هم همینجور بودم الانم هست ولی خیلی کمرنگ شده 

من خودم که اینطور بودم دوست داشتم عالی باشم ولی در واقع و در ارتباط با دیگران میدیدم و فکر میکردم صفرم 

تفکر انتقادی شدید نسبت به خودم چرا اینجا این کار رو کردم و چرا اون رو گفتم

چرا مثل یه احمق بی دست و پا رفتار کردم و این قبیل افکار 


وراثت؟ به خاطر اعتماد به نفس  من هم همینطورم  یه مدت شدت پیدا میکنه  یه مدت کم می ...

اره...خیلی رفت و امدو دوست دارم...ولی با خانواده شوهرم نه زیاد..چون راحت نیستم

میشه برا بچم دعا کنی....
یه جور وسواس فکری هم هست  مثلا همین که گفتی بعد از جریان تا چند روز خودخوری میکنی به جریان فکر ...

منم همینطورم...دکتر رفتم گفت وسواس فکری داری...گاهی این فکر اذیتم میکنه که چرا کسی منو جدی نمیگیره؟چرا توجه به من کمه...با اینکه الان روابط اجتماعیم خیلی از قبل بهتره اما این فکر اذیت میکنه

میشه برا بچم دعا کنی....
منم همینطورم...دکتر رفتم گفت وسواس فکری داری...گاهی این فکر اذیتم میکنه که چرا کسی منو جدی نمیگیره؟چ ...

میدونی عزیزم این چیزا همیشه ریشه تو بچگی داره 

باید بری سمت خود شناسی و ریشه یابی ، وقتی مشکلات روحی رو ریشه یابی کنی و قبولشون کنی خیلی کمتر اذیت میشی 

من خودم با خودشناسی خیلی بهتر شدم 

در زمینه خودشناسی دبی فورد و کتاب و مصاحبه هاش  خیلی کمکم کردن 

خوشبختانه توی این زمینه روانشناس و کتاب خوب زیاد هست  باید ببینی کدوم حرف دلت رو میزنه و باهاش ارتباط برقرار میکنی 


اره...خیلی رفت و امدو دوست دارم...ولی با خانواده شوهرم نه زیاد..چون راحت نیستم

دقیقا آدمایی که باهاشون راحت نیستی تو رو از منطقه امنت میکشن بیرون و پرت میکنن سمت نواقصی که فکر میکنی داری 


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792