2777
2789

چن ساله که طرفدار پروپاقرص نی نی سایتم،بعد از کلی داستان خوندن منم دلم کشید داستان مبهمم رو براتون تعریف کنم مقداریشو از قبل تایپ کردم یکم صبور باشید تند تند تایپ میکنم بقیشو

از همین الان از همه عزیزان کمال تشکر رو دارم💐

آی ام کاربر قدیمی(یاس کبود سال۹۲)  

همه اولش میگن امادس گپی میکنم بعد کلی طولش میدن

چقدر دردآور است میخواهی خوب باشی که میخواهی با همه مهربان باشی اما بد فهمیده شوی و بد قضاوت شوی اما با تمام این قضاوت ها مهم نیست من برای خودم زندگی میکنم به عشق خدایی که از همه چیز آگاهست.

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

از وقتی یادم میاد هرجا میرفتم همه میگفتن نشون پسر عموم هستم،قبلنا یادمه تو منطقه ای که ما زندگی میکردیم همیشه این رسم بود که وقتی یه دختر به دنیا میاد همون موقع اونو نشون پسرشون میکردن یا بقولی ناف بریدش میکردن،،منم ناف بریده پسر عموم بودم


اونموقع ها عموم میرفت دبی هر سری برا من کلی وسایل و لباس میاورد از پنج سالگی یادمه که چقدر عموم و زنش بهم محبت میکردن منم بچه بودمو ذوق میکردم که مورد توجه هستم

آی ام کاربر قدیمی(یاس کبود سال۹۲)  

بگو زودتر خواهشا معطل نکن

 مثل یک معجزه ای *علت ایمان منی  * همه هان و بله هستند* شما جااااان منی                                           ❤خدای با سلیقه من❤ شکر که هستی و خدایی میکنی بینظیر جانِ من

کم کم من بزرگتر شدم و از این و اون میشنیدم که میگفتن اره این بنام پسر عموشه و منم با حرفاشون توجهم به پسر عموم بیشتر میشد،پسر عموم اسمشو میزاریم حسین،،حسین تقریبا شش سال از من بزرگتر بود یه پسر قد بلند و لاغر خوشگل هم بود،من از کوچیکی دلدادش شدم اونو نمیدونستم،ولی پیش خودم میگفتم حتما اونم منو دوس داره وگرنه نمیزاشت مامانو باباش به من محبت کنن و همه چیو تموم میکرد ولی هیچی نمیگفت

آی ام کاربر قدیمی(یاس کبود سال۹۲)  

این راز دوس داشتنو من تو دلم داشتم تا دوم راهنمایی که به خالم گفتم،،خالم چهارسال از من بزرگتر بود،اونم عاشق بود و با هم دردو دل میکردیم من تو اون سن کم هم از حسین براش میگفتم و مطمعن بودم که با حسین ازدواج میکنم و تو ذهنم کلی رویا برا خودمو حسین ساخته بودم،و اینم بگم که عشق خالم یه طرفه بود و چون اون زمان ینی ده سال پیش دختر حق نداشت گوشی داشته باشه و اینکه بخاد با پسری دوست شه و از این کارایی که الان ازاده،،،خلاصه محدودیت زیادی برا دختر بود بخاطر همین خیلی کم بود افرادی که عشقشونو به طرف میفهموندن

آی ام کاربر قدیمی(یاس کبود سال۹۲)  

خواهشا نترکون تاپیک رو بعد بخونم

😍خدا روزی رسان شکست ناپذیر من است و هم اکنون مبالغ هنگفت پول در پناه لطف الهی و به شیوه هایی عالی به من میرسد😍😍😍😍😍😍😍  گاهی هیچکسی رو نداشته باشی بهتره !!!  باور کن بعضیا تنهاترت میکنن 🌹🌹🌹    

منو رپلاي كن

دختر ك شدم نه كسي مادرانه دختري ام را ب من گوشزد كرد،نه پدري عاشقانه محبتم ميكرد😭😭تنها و يك تنه دختري ام را ساليان سال به دوش كشيدم ،،،😓وقتي به سن دريافت عشق رسيدم كسي عاشقانه مرا نديد و نپرستيد 😭بعدها فهميدم دختر موجودي غريب روي زمين است😭😭دوست دارم دختري داشته باشم  بغلش كنم ببوسمش،نوازشش كنم،بپرستمش 😭😭😭😭😭😭 شايد از نسل من دختري خوشبختي هاي نداشته ام را جبران كند😭😭😭😭😭😭😭😭

منو خالم هم جز همین افراد محدود بودیم که خانواده هامون خیلی سخت میگرفتن،حتی یادمه نمیزاشتن من زیاد برم خونه پدربزرگم و با خالم باشم صبح میرفتم دوساعت بعد باید خونه میبودم،،مامانم خیییلی حساس بود منم اون زمان چون عاشق بودم دوس داشتم با یه نفر صحبت کنم ولی مامانم خیلی اذیتم میکرد خلاصه...

آی ام کاربر قدیمی(یاس کبود سال۹۲)  
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792