شبی ک عقد کردیم باشوهرم دراز بودیم من رفتم سر یخچال شیرینی ها توش بود منم گفتم وااای گشنم شد شرینی میخوری؟شوهرم طفلک شرمش اومده یواش گفته اره. منم نشنیدم همونجا سریخچال خوردم اینم دید من براش نمیارم گرفت خوابید. .
بعدها گفت تاصب ازگشنگی نتونسته بخوابه